در مدح حضرت معصومه

بر کتیبه ضریح جدید حضرت معصومه علیهاالسلام که در سال 1381 ش. در دوران تولیت حضرت آیة الله مسعودی نصب گردید؛ اشعاری دلنشین از حضرت آیة اللّه العظمی صافی گلپایگانی به کار رفته است. سروده حاضر، تضمین و تکمیل شعر عمیق و زیبای آن فقیه بزرگوار در مدح یادگار زهرا علیهاالسلام حضرت معصومه علیهاالسلام در دیار قم است.

قم مدفن حبیبه محبوب کبریاست             

یا آشیان آل علی میر اتقیاست

تائب بیا که جایگه توبه و دعاست

بنما دعا ز صدق، یقین حاجتت رواست

«دارالشفاء و عقده گشا و فرح فزاست»

«باب امان ز محنت فردای محشراست»

بنما نظر مَلَک کند از این مکان عبور

برخوان نماز و توبه کن اینجا تو با شعور

مهدی زیارت آید و یابد گهی حضور

هرکس که منکر است یقین دان که هست کور

«طور حضور و مطلع نور و مطاف حور»

«آرامگاه دختر موسی بن جعفر است»

کردم نظر به شهر قم و پاک نعمتش

معصومه هست مبدأ آثار و علتش

از قم وزد نسیم خوش از کوی رحمتش

بس بحر علم گشته روانه ز حکمتش

«قانون دین پناه که برهان عزّتش»

«هر صبح و شام صیحه اللّه اکبر است»

دیدم که هست دشمن معصومه، بت پرست

فاش است این سخن بر هشیار و نزد مست

من بر ولای حضرت معصومه پای بست

(باقر) گدای درگه معصومه از الست

منبع سایت حوزه 

يک بانو، يک شهر، يک بهشتِ چشم انتظار

 بانويي بودند 28 ساله که به فرمان برادر خود به ايران آمدند و ميانه راه، در شهر قم رحلت کردند. مجرد بودند و روايت است بهشت نصيب کسي است که ايشان را زيارت کند. اين مطالب را درباره حضرت فاطمه معصومه (س) مي دانيم اما اغلب برايمان محل سوال است که چرا ايشان مجرد بودند؛ آن هم با عرف و فرهنگ اعراب در آن روزگار و اينکه هيچ کس از اهل پيامبر (ص) به زندگي طبق سنت ايشان نزديک تر نيست. مگر نه اينکه پيامبر (ص) فرمودند ازدواج سنت من است. خيلي ها از چرايي اين قضيه بي اطلاع هستند يا در پاسخ تنها به اين روايت بسنده مي کنند که ايشان شخصيتي والا داشتند و کسي همسنگ ايشان براي ازدواج وجود نداشته است. براي بررسي اين موضوع پاي سخنان حجت الاسلام و المسلمين سيد محمد حسن مخبر، محقق و پژوهشگر حوزه دين؛ فروغ نيلچي زاده، کارشناس ارشد فلسفه و حکمت از مدرسه عالي شهيد مطهري و مريم معين الاسلام، استاد حوزه و دانشگاه و همچنين مولف و محقق در مسائل زنان و مسائل تربيتي و مهدويت نشستيم. همچنين به اين مساله هم پرداخته شد که شهر قم به دليل وجود بارگاه حضرت معصومه (س) داراي عظمت است، يا شرف اين مکان باعث شد که تقدير ايشان دفن شدن در اين شهر باشد.

جشنواره تبیان قم


اداره تبلیغات اسلامی استان قم با توجه به اهمیت شبکه‌های اطلاع رسانی فضای مجازی در عصر حاضر و نقش خطیر رسانه‌های دیجیتال در انتقال مفاهیم دینی و فرهنگی و نیز توجه به اینکه وبلاگ نویسی، اقدام به برگزاری جشنواره وبلاگ نویسی در این استان کرده است.

تشویق و حمایت از تولید محتوا و تجمیع اطلاعات و مفاهیم اسلامی در فضای مجازی، جریان­سازی اعتقادی، اخلاقی، اجتماعی و خنثی سازی جریان­های غلط و انحرافی، ارتقاء محتوای دینی – فرهنگی با بهره گیری از تکنولو‍‍ژی و هنر روز فضای مجازی و شناسایی و معرفی وبلاگ نویسان و وبلاگ‌های الگو از جمله اهداف برگزاری این جشنواره است.

شرکت در این جشنواره برای تمامی وبلاگ نویسان اعم از متخصصان و محققان، استادان حوزه و دانشگاه، هنرمندان و عکاسان و وبلاگ نویسان شخصی و همچنین وبلاگ نویسان غیر قمی آزاد است.

مهلت ثبت نام تا تاریخ ۱۰ شهریور ماه است و علاقه مندان دعوت می‌شود برای شرکت در این جشنواره به آدرس اینترنتی جشنواره وبلاگ‌نویسی تبیان قم مراجعه و ثبت نام کنند.

مراسم اختتامیه در ۱۸شهریور ماه برگزار خواهد شد و ۱۸شهریورماه وبلاگ های برتر اعلام خواهند شد.

گفتنی است آدرس دبیرخانه دائمی جشنواره وبلاگ نویسی دینی در قم، بلوار جمهوری اسلامی، نبش کوچه شماره ۶، سازمان تبلیغات اسلامی استان قم مستقر است و علاقه مندان می‌توانند از طریق شماره تماس ۳۲۹۳۵۶۸۵- ۰۲۵ آدرس پست الکترونیکی blogs@qido.ir و وب سایت  جشنواره در مورد این جشنواره کسب اطلاع کنند.

 

امامزاده سيد معصوم

 

بعقه اين امامزاده در انتهاي خيابان نيروگاه واقع شده و گويند مدفن سيد معصوم از اولاد امام زين العابدين(ع) است، ولي با اينكه در اكثر كتب انساب و تاريخ به تحقيق و كاوش نسب شريف اين امامزاده از طرف نگارنده اين كتاب صورت گرفته متأسفانه در هيچيك از كتب مزبور اسمي از سيد معصوم از احفاد امام زين العابدين(ع) ديده نشده و از طرفي هم وجود اين بقعه خود دلالت بر مدفون بودن يك سيد جليل القدر را مشعر مي باشد و اينكه اين سيد كيست؟ و نسبش چيست؟ و در چه تاريخ رحلت نموده؟ و بقعه مورد نظر در چه زماني و به دستور چه شخصيتي ساخته شده؟ همچنان مجهول مانده و حتي الآن هيچيك از مورخين در اين مورد سخني نگفته و متعرض آن نشده اند و فقط مرحوم ناصرالشريعه در كتاب خود(۶۱۶)مي نويسد:"بقدر يكميدان بالاتر از بقعه شاه جعفر، بقعه مختصر و محقري است كه گويند مدفن سيد معصوم از اولاد امام زين العابدين(ع) است از موقوفاتش قطعه زمين واقعه در اراضي ابرستيجان است ".
و مؤلف كتاب تربت پاكان دركتاب خود(۶۱۷)مي نويسد:"در اراضي مزديجان در غرب شهر، بقعه اي ساده وكوتاه، از دوره قاجار موجود مي باشد". اما در اين بقعه چه كسي با چه نسبي و در چه قرني وفات يافته مسكوت مانده است .
اما در عباراتي كه از مرحوم ناصر الشريعه نقل گرديد، وي مي فرمايد:(گويند مدفن سيد معصوم از اولاد امام زين العابدين(ع)) است و اينكه اين گوينده چه كسي است و منبع و مأخذ وي چيست، كلامي ابراز ننموده و مطلب خود را به پايان مي رساند، لذا نگارنده اين كتاب دو احتمال داده اند كه درجاي خود حائز اهميت مي باشد؛
۱ـ چون قبلا مرسوم بوده كه بعد از اتمام بقعه براي تاريخ آن اسمي را معين مي كرده اند، احتمال داده مي شودكه كلمه معصوم تاريخ بناي بقعه بوده و تدريجا نام مدفون در آن به سيد مصوم يعني بنام تاريخ بناي بقعه مشهور گشته باشد مثل مشهد امامزاده علي بن جعفر(ع) كه به درب بهشت معروف و مشهور شده است .
۲ـ چون در كتاب تاريخ قديم قم ورود جمع كثيري از امامزادگان از نسل علي الأصغر و عمر الاشرف ابنا امام زين العابدين(ع) در اين شهر ثبت شده و محل دفنشان هم مورد اختلاف است، لذا احتمال قوي داده مي شود كه مدفون در اين بقعه يكي از سادات و از نسل حسن افطس بن علي الاصغر بن امام زين العابدين(ع) بوده باشد .
بهرحال بقعه مورد نظر بشكل مربع است كه برفراز آن گنبدي عرقچيني از خشت و آجر ديده مي شود و داخل بقعه هم فاقد آثار هنري و باستاني مي باشد كه احتياج به توصيف نخواهد بود .

http://qom.ir
 

فاطمه معصومه(س) با رسالتی زینبی (س)

حضرت معصومه(سلام الله علیها) بانويي آگاه از حوادث روز و محدثه اي سخنور و معلمه اي توانا بوده است و شاگردانی زيرنظر ايشان به تعليم اصول اسلامي مشغول بوده اند.
تاريخ گوياي اين حقيقت تلخ است كه حكومت بني اميه و بني عباس، هر دو از دشمنان قسم خورده نبوت و ولايت بودند و اين كينه توزي با اسلام ناب را با جنايات مختلفي نشان مي دادند. با اين تفاوت كه اين نظام جبار بني اميه به شكلي علني، شمشير برهنه اي شده بود و قلوب خاندان ولايت را مي شكافت و در نشان دادن اين جنايات آن چنان اصرار مي ورزيد كه ديگر حتي پدر، جرأت نداشت به فرزند خود بگويد كه از نسل اولاد علي(ع) است.
اما شيوه حكومت بني عباس، ظاهري آرام و باطني كينه توزانه و خصمانه داشت و بعضي اوقات مردم نيز تحت تأثير اين گونه رفتارهاي منافقانه قرار مي گرفتند. مردم ايران در آن روزگار علاقه وافري به خاندان ولايت و اهل بيت داشتند و حتي با وجود حاكميت استبداد عباسي در قلمرو اسلامي، از ابراز علاقه خود به آنان خودداري نمي كردند.
در اين ميان عده اي بر اين باورند كه اين علاقه به دليل ازدواج امام حسين(ع) با دختر يزدگرد سوم است، اما شواهد تاريخي نشان مي دهند كه اين علاقه ريشه الهي دارد. نقل شده است وقتي اين آيه نازل شد كه «ان يشاء يذهبكم ايها الناس و يات باخرين و كان الله علي ذلك قديرا»اي مردم اگر خداوند بخواهد مي تواند شما را از اين دنيا ببرد و قومي ديگر را جانشين شما سازد و خداوند بر اين كار قادر است. آن حضرت دست بر شانه سلمان فارسي گذاشت و فرمود: «آنان هم وطنان سلمان هستند.»
در حقيقت پيامبر اسلام با اين سخن، آينده ملت ايران را پيش بيني و وظيفه خطير آنان را گوشزد كرد. دليل ديگر علاقه ايرانيان به اهل بيت، عدالت خواهي فطري ايراني ها و بي عدالتي پادشاهان فاسد و خودسر اين كشور بوده است. همان حكام جباري كه قرآن از آنان به نام مترف و مستكبر ياد مي كند.
به طور كلي علت اصلي علاقه ايرانيان به خاندان امامت، عدالت خواهي و حق جويي آنان بوده است. پس از خشونت و اختناقي كه هارون خليفه عباسي نسبت به امام موسي كاظم به خرج داد و سال ها آن حضرت را زنداني كرد. هنگامي كه مأمون بر امين برادرش پيروز شد و زمام خلافت را به دست گرفت روشي ديگر در برابر

ادامه نوشته

فاطمه معصومه(س) زینب حضرت رضا(س)است

روزى كه كاروان خاندان اهل بیت، در مسیر حركت از مدینه به مرو راه خود را از ساوه به قم تغییر داد، مسیر تاریخ نیز تغییر كرد و مركزیت نشر علوم اهل بیت با قلمى از هجرت و با مركبى از نور ترسیم شد.
آن روز در آن كاروان فاطمه معصومه(ع) حضور داشت، با نویى پرده نشین، اسوه عفاف و علم و عبادت كه مى رفت تا با آرام گرفتن در باغ بابلان با چادر نور خود، چراغ راه همه آنانى شود كه در عصر ظهور كه ازگوشه و كنار جهان به عشق تبلیغ و ترویج دین گرد هم مى آیند و بر آنند تا حجت خدا را در آخر الزمان بر همه عالم تمام كنند. آن روز كه موسى بن خزرج اشعرى، بزرگ عالم قم جهاز شتر حضرت معصومه را بر دوش كشید و او را در میان جمعیت استقبال كننده به منزل خویش برد، هیچ كس باور نمى كرد كه این كاروان كوچك نه تنها بهار را براى قم بلكه براى همه بشریت تشنه حكمت علوى و فرهنگى‏فاطمى به ارمغان آورد و روزى جاى جاى رد پاى این بانوى دو عالم منبر تدریس علم و عرفان شود.
آن روز شهر قم، شهرى بود با دیوارهاى احاطه شده و مردمى كه در معیشت سخت روزگار مى گذراندند؛ شهرى شیعه نشین و مظلوم در میان شهرهاى دیگر جهان اسلام، شهرى دور افتاده و قرار گرفته در طبیعتى خشن كه هر كس قصد رفتن به آن را داشت اگر از مسیر كاروانیان نمى رفت آواره بیابان مى شد، آن روز هیچ كس باور نمى كرد روزى رد پاى این بانوى بزرگ شاهراه مسیر كشورى شیعى در عصر ظهور شود و قم نه تنها قلب تپنده ایران شیعى بلكه راهبردى ترین شهر در جغرافیاى علمى و سیاسى جهان گردد. آن روز هیچ كس باور نمى كرد در دل سرزمین شوره زار قم كوثر زلال معرفت جوشیدن گیرد و لطیف ترین و زیباترین گلهاى عرفان و علم و عمل، جهانى را معطر به عطر علم و عدالت محمد آل محمد كند.
آن روز فاطمه معصومه مدت كوتاهى، كوتاهتر از شكفته شدن یك گل مهمان محبت آشیانه اهل بیت عصمت و طهارت نبود اما محبت خود را كه از ازل در نهاد سراسر معرفتش به ودیعه نهاده شده بود تا ابد نثار شهر قم و زائران خود كرد، فاطمه معصومه رخت از جهان بر بست، آن روز همه شیعیان به راز گفته امام صادق قبل از تولد این بانو و پیوند قبر او با حرم اهل بیت پى بردند.
اما به راستى این بى بى دو عالم كه امروز و در عصر ظهور، با چادرى از نور در شاهراه كشورى شیعى، ضریح‏اش خضر راه هزاران فقیه و فیلسوف و عارف است از چه مقام و منزلتى برخوردار است كه ملائك جاروكش صحن و سراى اوست.

ادامه نوشته

جنگل و مناطق حفاظت شده قم

استان قم گونه های مختلفی از حيات وحش را در خود جای داده است . اين گونه ها شامل پستان داران ، خزندگان و پرندگان می شود . زمين های مسطح پارک ملی کوير با پوشش گياهی كويری و نيمه كويری ، زيستگاه پستاندارنی مانند جبير ، آهو و گونه های با ارزش حمايت شده و كم يابی مانند پوزپلنگ و گورخر است . بخش های كوهستانی آن نيز با پوشش گياهان استپی دارای تعداد قابل توجهی وحوش كوه زی مانند كل ، بز ، قوچ و ميش است . محدوده استان قم از نظر تنوع پرندگان نيز اهميت ويژه ای دارد ، کبک و تيهو كه از پرندگان بومی به شمار می آيند و انبوهی از پرندگان مهاجر چون فلامينگو ، آنقوت ، سرسبز و خوتكا به آب بندها و شوراب های اطراف اين استان روی می آورند .


منطقه ییلاقی کهک : شهر کهک با روستاهای اطراف آن ، آب و هوای معتدل کوهستانی دارد و از مناطق ییلاقی استان قم به شمار می رود . وجود باغهای زیبا ، کوه های مرتفع و آب شیرین از ویژگی های منطقه است و وجود مجتمع های توریستی و تفریحی باعث جذب توریست می شود .

روستاهای بالادست شهر کهک مانند : فردو ، وشنوه ، کرمجگان ، اول ، خاوه ، بیدهند و ... از روستاهای ییلاقی و زیباترین روستاهای ایران هستند .


منطقه ییلاقی خلجستان : خلجستان نیز با روستاهای اطراف آن ، آب و هوای معتدل کوهستانی دارد و از مناطق ییلاقی استان قم به شمار می رود .


منطقه قاهان : دهستان قاهان دارای دو دره است . یکی دره کهندان در روستان ونان (عروس خلجستان) و دره دیگر که از آغلک شروع و بعد از روستای زیبای بنابر و روستاهای جمیزقان ، قاهان به کاسوا و انجیله ختم می شود . وجود باغ های زیبا ، مجموعه گلخانه کوثر ، کوه های مرتفع ، آب شیرین و قرار گرفتن در مسیر بزرگراه های قم- ساوه و قم- تفرش ، سبب شده تا گردشگران داخلی و خارجی از این منطقه دیدن کنند

احادیث در وصف شهر قم2

اهل قم، زائرين امام رضا
عن عبدالعظيم بن عبدالله الحسني قال علي بن محمد العسکري عليه‏السلام اهل قم و اهل آبه مغفور لهم لزيارتهم لجدي علي بن موسي الرضا عليه‏السلام بطوس ألا و من زاره فاصابه في طريقه قطرة من السماء حرم الله جسده علي النار.» [1] .
«حضرت عبدالعظيم حسني عليه‏السلام نقل مي‏کند: از امام حسن عسگري عليه‏السلام شنيدم که مي‏فرمود: مردم قم و آبه آمرزيده‏اند، زيرا جدم، امام رضا عليه‏السلام را در شهر طوس زيارت مي‏کنند. آگاه باشيد! هر کسي ايشان را زيارت کند، و در مسير راه، قطره‏ي باراني به او برسد، خداوند بدنش را بر آتش، حرام مي‏کند.»
پاداش زيارت حضرت معصومه
قال الامام الصادق عليه‏السلام و سيأتي زمان تکون بلدة قم و اهلها حجة علي الخلائق».
«پيشواي ششم شيعيان فرمودند: «به زودي زماني فرا مي‏رسد که شهر قم و اهل آن حجت ساير مردم خواهند شد.» [2] .
قم شهر امام صادق
قال الامام الصادق عليه‏السلام «قم بلدنا و بلد شيعتنا مطهرة مقدسة.» [3] .
«امام جعفر صادق عليه‏السلام فرمودند: قم، شهر ما و شهر شيعيان ما مي‏باشد. قم، پاک و پاکيزه است.»
پاداش زيارت فرزندان پيامبر خدا
قال رسول الله (ص): «من زارني او زار احدا من ذريتي زرته يوم القيمة فانقذته من اهوالها.» [4] .
«نبي مکرم اسلام صلي الله عليه و آله فرموده‏اند: کسي که مرا يا يکي از فرزندانم را زيارت کند، روز قيامت به ديدارش خواهم رفت، و او را از ترس‏هاي آن روز نجات خواهم داد.»
زيارت حضرت معصومه هم‏سنگ زيارت امام رضا
قال الامام علي بن موسي الرضا عليه‏السلام:
ادامه نوشته

فضیلت شهر قم

در فضلیت‏شهر قم و اهل آن، روایات بى شمارى وجود دارد. علامه بزرگوار شهید قاضى‏نورالله شوشترى در این زمینه مى‏گوید:«اخبارى که درفضلیت قم و اهل قم از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم  و ائمه اطهار (علیهم السلام) روایت‏شده، فراوان است.» از این رو به ذکر گزیده‏اى از آنها مى‏پردازیم:
شهر مردان خدا
1- روى على بن محمد العسکرى عن ابیه عن جده عن امیرالمؤمنین  علیه السلام  قال: قال رسول الله  صلی الله علیه وآله وسلم : «لما اسرى بى الى السماء الرابعه، نظرت الى قبه من لولولها اربعه ارکان و اربعه ابواب کانها من استبرق اخضر.
قلت: یا جبرئیل، ما هذه القبه التى لم ارفى السماء الرابعه احسن منها؟
فقال: یا حبیبى محمد، هذه صوره مدینه یقال لها قم، یجتمع فیها عبادالله المومنون. ینتظرون محمدا و شفاعته للقیامه و الحساب. یجرى علیهم الغم و الهم و الاحزان و المکاره...»
پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم  فرمود: هنگامى که به آسمان چهارم برده شدم، به گنبدى از لولو که چهار رکن و چهار در داشت و گویا از حریر سبز بود، نگریستم. گفتم: جبرئیل، این گنبدى که بهتر از آن را در آسمان چهارم ندیده‏ام، چیست؟
جبرئیل گفت: محبوبم محمد، این صورت شهرى است که بدان قم گویند.در آن بندگان مؤمن خدا جمع مى‏شوند و منتظر محمد و شفاعتش در روز قیامت و حسابرسى هستند. بر آنان غم و اندوه و ناراحتیها و ناخشنودیها وارد مى‏شود...
در صورتى که مقصود از ایمان ذکر شده در روایت‏بالا، ایمان واقعى و مومنان راستین باشد، نمى‏توان برداشت کرد که تمامى افرادى که در شهر قم هستند، همگى بنده مؤمن خدا مى باشند. چون افراد بى قید وبند همیشه از صدر اسلام تاکنون در این شهر بوده‏اند و به سبب گناه و معصیت‏خویش، اسباب نزول بلا بر این مکان مقدس را فراهم مى‏کرده‏اند. در روایتى به فراهم بودن اسباب بلا بر اهل قم در زمان امام رضا علیه السلام  اشاره شده است. در این روایت مى‏خوانیم: شخصى به نام زکریاى قمى عرض کرد: مولاى من، مى‏خواهم از محلى که خاندانم در آنجا هستند، به جایى دیگر بروم; چون مردم سفیه بسیار شده‏اند.
امام فرمود: این کار را نکن زیرا بلاها به واسطه تو از اهل قم دفع مى‏شود، چنانکه بلا از مردم بغداد به وسیله ابوالحسن کاظم علیه السلام  دفع مى‏گردد.
سرزمین نجیبان
2- عن حماد الناب قال: کنا عند ابى عبدالله  علیه السلام  و نحن جماعه اذ دخل علیه عمران بن عبدالله القمى فساله و بره و بشه فلما ان قام، قلت لابى عبدالله  علیه السلام  من هذاالذى بررت به هذا البر؟
فقال: «من اهل البیت النجباء یعنى اهل قم ما ارادهم جبار من الجبابره الا قصمه الله‏»
 
ادامه نوشته

ویژه نامه ولادت حضرت معصومه (س)


 کلیپ های مربوط به حضرت معصومه علیهاالسلام  
 نواهنگ های ولادت حضرت معصومه علیهاالسلام  
 گالری تصاویر  

 تصاویر ویژه  
 کتابخانه حضرت معصومه علیهاالسلام 
 

 کرامات فاطمه معصومه سلام الله علیها بر علما 

 

 راز ورود حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام به شهر قم 

 

 فاطمه‏معصومه سلام‏اللَّه‏علیها شفیعه روز جزا 

 

 حضرت معصومه (علیهاالسلام) محدث زمان بود! 

 

 ثواب زیارت حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام 

 

 دختری شایسته برای تمام زمان ها 

 

 فضایل و مناقب حضرت معصومه(علیهاالسلام) 

 

 الگویی برای دختران نخبه

 

 تربیت اقتصادی دختران 

 

 چرا حضرت معصومه (علیهاالسلام) ازدواج نکردند؟ 

 

 ولادت حضرت معصومه(علیهاالسلام) 

 

 کریمه اهل بیت علیهم السلام

   پیامک تبریک ولادت حضرت معصومه علیهاالسلام 

 زمزمه احساس
 

 بارگاه ملکوتی 

 

 سرچشمه کرامات 

 

 کریمانه 

 

 نگین قم 

 

 خاتون شهر 

   طلوعِ عصمت 

 متن ادبی
 

 داستانی دخترانه /اندر فواید دختر داشتن 

 

 شفاعت 

 

 روز میلاد 

 

 معصومه ... 

   موبایل اسلامی(محصولات ویژه مشترکین ایرانسل) 

ویژه نامه های گذشته

 

 خاتون محشر 

 

 ویژه دختران 

 

 شفیعه روز جزا 

 

 گوهری در صدف

   كریمه اهل بیت 

طراح و گرافیست : سمیه ظهرابی

تهیه و تنظیم : زهرا اجلال - بخش عترت و سیره تبیان

.

چند كرامات از درگاه حضرت معصومه(ع)

 

توضيحي درباره كرامات و ولايت تكويني

يكي از اقسام ولايت ها كه در سطح بالايي قرار دارد،"ولايت تكويني" است. ولايت تكويني آن است كه كسي توانايي تصرف در جهان آفرينش داشته باشد، مثلاً حضرت عيسي(ع) داراي مقام ولايت تكويني بود، يعني مي توانست در جهان خلقت تصرف كند و به تعبير قرآن، به اذن خدا، با دميدن به مجسمه گلي پرنده، آن را زنده كرده و به پرواز درآورد، و يا كور مادرزاد را بينا نمايد، و يا بيماري بي درمان بُرص را درمان بخشد، و از همه بالاتر مرده را زنده كند.(221)

اين قدرت ملكوتي عيسي(ع) به خاطر آن بود كه او عبد كامل خدا و از اولياء و پيامبران بود، و انسان مي تواند در پرتو بندگي خالص و كامل به چنان مقاماتي برسد كه خداگونه شود و مظهر صفات كمال و جلال خدا گردد، چنان كه امام صادق(ع) در سخني فرمود:

"اَلْعُبُودِيَهُ جَوْهَرَهُ كَنْهُهَا الرُبُوبيَهُ؛ عبوديت و بندگي گوهري است كه ربوبيت در آن نهفته است."(222)

يعني عبوديت انسان را به قدري به خدا نزديك مي كندكه مظهر صفات خدا مي شود، و به اذن پروردگار مي تواند در جهان تكوين، تصرف كند و كارهاي خدايي نمايد.

توضيح اينكه: وصول به ربوبيت در پرتو پيمودن مراحل عبوديت گرچه در ظاهر تعبير زننده اي است، زيرا معني اين جمله"از بندگي تا خداوندگاري است" مگر مي شود انسان از مرز بندگي خارج شود، يا در مرز خدايي گام بگذارد؟

"اَنَ التُرابُ وَرَبُ الْاَرْبابِ؛ خاك كجا و پروردگار پروردگارها كجا؟"

ولي به گفته استاد علامه شهيد مرتضي مطهري(ره)"بايد توجه داشت كه خدايي غير از خداوندگاري است، مقصود از حديث فوق اين است كه انسان در پرتو بندگي به خداوندگاري مي رسد."(223)

ادامه نوشته

احاديث روايت شده از ائمه طاهرين(ع) درباره حضرت فاطمه معصومه(ع)

امام صادق(ع) مى فرمايد: «خدا داراى حرمى است که آن مکّه است، و پيامبرش هم حرمى دارد که مدينه است، و اميرمؤمنين هم حرمى دارد که کوفه است. و ما هم داراى حرمى هستيم که قم است و به زودى بانويى از فرزند من آن جا دفن مى شود که نامش فاطمه است. هرکسى او را زيارت کند بهشت بر او واجب مى شود.» امام صادق(ع) هنگامى اين جمله را فرمودند که هنوز مادر امام موسى بن جعفر(ع) به او باردار نشده بود.)[1]

امام رضا (ع) مى فرمايند: «هرکس او (حضرت فاطمه معصومه) را زيارت کند بهشت بر او واجب مى گردد».[2]

امام جواد (ع) مى فرمايند: «کسى که آرامگاه عمّه ام را در قم زيارت کند پاداش او بهشت است».[3]


[1] . قال اَبي عَبدِاللهِ(ع):«اِنَّ لِلّهِ حَرَماً وَ هُوَ مَکَّةُ، وَ لِرَسُولِهِ وَ هُوَ المَدينَةُ، وَ لِاَميرِالمُؤمِنين حَرَماً وَ هُوَ الکُوفَةُ، وَ لَنا حَرَماً وَ هُوَ قُمُّ وَ سَتُدفَنُ فيها اِمرَأةُ مِن وُلدى تُسَمّى فاطِمَةُ، مَن زارَها وَجَبَت الجَنَّةُ». (قالَ ذلِکَ وَ لَم تُحمَلُ بِمُوسي(ع) اُمَّهُ) ـ علّامۀ مجلسى، محمّدباقر، بحارالأنوار، ج 57، باب 36، ص 216، مؤسسه الوفاء، 1404 هـ ق. بيروت.

وَ عَن عَلِيِّ بنِ الحُسَينِ قَالَ حَدَّثَنَا محمّد بنُ العَطَّارُ بِقُمَّ قَالَ حَدَّثَنَا محمّد بنُ الحَسَنِ الرَّازِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا محمّد بنُ عَلِيٍّ الکُوفِيُّ عَن عَلِيٍّ الحُسَينِ (عَن عَلِيٍّ بنِ الحَسَنِ بنِ فَضَّالٍ) عَن ابنِ مُسکَانَ عَن مَالِکِ بنِ أَعينَ الجُهَنِيٍّ قَالَ سَمِعتُ أَبَا جَعفَرٍ(ع) يقُولُ وَ ذَکَرَ مِثلَهُ. ـ نورى الطبرسى، ميرزا حسين، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 11، ص 34، ح 12، مؤسسۀ آل البيت(ع) لاحياء التراث، قم.

تاريخ قم، للحسين بن محمّد القمي بإسناده عَنِ الصادق(ع) قال: «اءِنَّ للهِ حَرَمَاً وَ هُوَ مَکِّةَ وَ لِرَسُولِهِ حَرَمَاً وَ هُوَ المَدينَةَ وَ لِاَميرِالمؤمِنينَ حَرَماً وَ هُوَ الکُوفَةَ وَ لَنا حَرَمَاً وَ هُوَ قُم وَ سَتَدفُن فيهِ اِمرأَةً مِن وَلَدى تُسَمّي فاطِمَةَ مَن زارَها وَجَبَت لَهُ الجَنّةَ، قَالَ ذلِکَ وَ لَم تَحمِلُ بِمُوسي (ع) أُمَّهِ». علّامۀ مجلسى، محمّدباقر، بحارالأنوار، ج 99، باب 1، ص 267، مؤسسه الوفاء، 1404 هـ ق. بيروت.

[2] . محمّد بنُ عَلِيٍّ بنِ الحُسَينِ فِى ثَوَابِ الأَعمَالِ وَ عُيونِ الأَخبَارِ عَن أَبِيهِ وَ محمّد بنِ مُوسَى بنِ المُتَوَکِّلِ عَن عَلِيٍّ بنِ إِبرَاهِيمَ عَن أَبِيهِ عَن سَعدِ بنِ سَعدٍ قَالَ سَأَلتُ أَبَا الحَسَنِ الرِّضَا (ع) عَن زِيارَةِ فَاطِمَةَ بِنتِ مُوسَى بنِ جَعفَرٍ(ع) بِقُمَّ فَقَالَ (ع): «مَن زَارَهَا الجَنَّةَ».

ـ عاملى، شيخ حر، رسائل الشيعة، ج 14، باب 94، ص 576. مؤسسه آل البيت(ع) لأحياء التراث، 1409 هـ ق. قم.

[3] . وَ عَن أَبِيهِ وَ أَخِيهِ عَلِيٍّ وَ مَشَايخِهِ عَن أَحمَدَ بنِ إِدرِيسَ وَ غَيرِهِ عَن العَمرَکِيٍّ عَن رَجُلٍ عَن الرِّضا (ع) قَالَ: «مَن زَارَ قَبرَ عَمَّتِى بِقُمَّ فَلَهُ الجَنَّةُ». ـ همان.

مل، [کامل لزيارات] أَبى وَ أَخي وَ الجَماعَةِ عَن أَحمَدَ بنِ إدريسٍ وَ غيرِهِ عَن العُمرِکيٍّ عَمَّن ذکَرَهُ عَن ابنِ الرِّضا (ع) قَالَ: «مَن زارَ قَبرَ عَمَّتى بِقمَّ فَلَهُ الجَنَّةُ». علّامۀ مجلسى، محمّدباقر، بحارالأنوار، ج 99، باب1، ص 265، مؤسسه الوفاء، 1404 هـ ق. بيروت.

تاريخ عزاداری و آداب و رسوم آن در قم  

    
شيعيان از همان ابتدا به علت دوستی با اهل بيت پيامبر (ص ) در شادی آن ها، شاد بودند و در غم آن ها غمگين . خود ائمه نيز سعی می کردند جهت درستی به اين ابراز محبت دوستداران خود بدهند. بدين روی در مواضع مختلف به تأييد و تصحيح گفته ها و کارهای مواليان خود می پرداختند و خود گاهی مجالسی برپامی کردند که اين روش ها را به آن ها ياد می داد، يکی از اين موارد عزاداری بر مصايب وارد شده بر اهل بيت (عليهم السلام) و به ويژه مصايب کربلا است . بدون شک جان گدازترين حادثه برای شيعيان از آغاز تاکنون شهادت مظلومانه حضرت ابا عبد الله الحسين بوده است . خود ائمه نيز به شيوه های گوناگون سعی می کردند، حادثه کربلا را زنده نگه دارند.
به موازات گسترش دامنه تشيع در نقاط مختلف ممالک اسلامی و به خصوص در ايران، عزاداری بر حضرت سيد الشهدا به شکل کامل تری درآمد و خود به خود فرهنگ و آداب و رسوم ويژه ای را به همراه خود آورد. غير از هسته اصلی و فلسفه اساسی عزاداری در هر منطقه و ناحيه ، مردم آن را بومی آن ناحيه کردند. اين امر تا حدودی قابل پذيرش است ؛ اما در بعضی موارد اين آداب و رسوم چنان پر رنگ می شده است که فلسفه و هدف اصلی قيام امام حسين (ع ) را به حاشيه می رانده است .

ادامه نوشته

حضـرت معصـومه(س) و قـم در نگـاه امـام(ره)

از هرسـو كه به شهر قـم پا مـى گذاريـم, گنبد نـورآفريـن و طلايى كريمه اهل بيت عليهم السلام برابر ديدگان, دل آرايـى مـى كند و قـم را زينت مى بخشد. اين خطه, خط ديـن باورى و ديندارى را از رهبران الهى گرفته است. شهرى شهره است كه نامـش در معراج شنيده شـده و عطريادش از گلـواژه هاى معصـومان عليهم السلام به مشام جان رسيـده است. وجـود عالمه آل طاها, عظمتـى افزون بـدان بخشيـده, قـم را ولايتـى كـرده كه همه مردمانـش اهل ((ولايت))انـد. و ديگـر شهرها غبطه والايى اش را مى خورند. ايـن همه از بركات كريمه اهل بيت عليهم السلام است. او چـون كـوثـرى در كـويـر خط سبز سعادت و رستگـارى تـرسيـم كـرده و دلهاى عاشق را از گـوشه و كنـار سمت ايــن شهر كشانـده است. اينك كه در زاد روز ياس ياسيـن; فاطمه زهـرا(س) و سالروز يكصدميـن سال ميلاد حضرت امام خمينى(ره) قرار داريـم, از ضريح چشمان آن عزيز سفر كرده, به حضرت معصـومه(س) و قـم نگاهـى دوباره مـى افكنيـم و قطراتـى از امـواج معرفت امام(ره) را نصيب خود مى سازيم. در ايـن بازنگرى, از واژه هاى زيبايى كه در ساليان بسيار از غنچه لبان آن انسان آسمانـى بيرون تـراويـده, استفاده مى كنيـم; واژه هاى نـورانى راهبرى كه همـواره خـود را ((قمى)) و اهل قـم مى دانست, به ايـن شهر افتخار مـى كرد و عالمان آن را در تمامى جهان نمونه مى ديد.
قـم; خـانه آل محمـد(ص) و حرم اهل بيت عليهم السلام
((آشيانه آل محمد و پناهگاه شيعيان)) لقبـى قـدسـى است كه امام هفتم(ع) به شهر قم داده است. حضرت موسى بـن جعفر(ع) قم را ديارى خـوانده كه خـداونـد شـر دشمنان و هـرگـونه بـدى و آزارى را از شيعيان آن دور مى كند. فرزند فرزانه امام موسى بـن جعفر(ع), رهبر كبيـر انقلاب, بـا الهام از ايـن سخـن فـرمود:

ادامه نوشته

تاریخچه شهر قم

سرگذشت تاريخی شهر قم به دوران پيش از اسلام و پس از آن باز می گردد.

براساس مدارک و شواهد سابقه شهر قم به دوران ساسانی بازمی گردد اما مهم ترين رويدادی که در تاريخ قم سراغ داريم اسلام آوردن مردم آن و پذيرش تشيع بود، اين شهر در سال 23 هجری به دست ابوموسی اشعری فتح شد. از اين تاريخ به بعد شهر قم به شهر اهل بيت و قمی ها به شيعه متعصب شهره شدند. و قم به پناهگاه شيعيان و مخالفان خلفای اموی و عباسی تبديل شد. پس از پذيرش اسلام و تشيع از سوی مردم قم، سرنوشت سازترين رخداد تاريخ قم، آمدن حضرت معصومه به اين شهر است.

نام آن حضرت فاطمه و لقب ايشان (معصومه) است اين لقب را امام هشتم به وی اعطا فرمود. حضرت معصومه به جهت ديدن برادرشان حضرت رضا از مدينه به قصد مرو حرکت نمودند و چون به ساوه رسيدند سخت بيمار شدند و ايشان را به قم بردند و پس از هفده روز به سوی خدا شتافتند . شهر قم در قرون سوم و چهارم هجری به قلب تپنده جهان تشيع تبديل شد . اين امر در حقيقت مهم ترين و مبارک ترين اثری بود که دفن بانوی برگزيده اهل بيت در قم به دنبال داشت .

صنعت

واقع شدن اين استان بين سه قطب صنعتی کشور (استان های تهران، مرکزی و اصفهان ) موقعيت ويژه ای را برای اين منطقه فراهم آورده است و در حال حاضر اين استان از پتانسيل مناسبی جهت توسعه بخش صنعت برخوردار است . بر طبق آخرين آمار به دست آمده حدود 900 واحد توليدی – صنعتی بزرگ و کوچک در اين شهرستان به ويژه در محدوده آن استقرار يافته اند که 47% آن ها مربوط به صنايع شيميايی، 14% صنايع نساجی و رنگرزی، 8% صنايع غذايی، 7% صنايع فلزی، 3% صنايع برق و الکترونيک، 1% سلولز، 4% خدماتی و 1% صنايع چرم می باشد.

جدول زير جمع واحدهای توليدی استان را به تفکيک رشته های صنعتی نشان می دهد.

جمع

فلزی ريخته گری

کاني های غيرفلزی

سلولزی و کاغذ و چوب

شيميايی

نساجی و چرم

غدايی و دارويی

رشته

900
200
250
25
175
215
35

تعداد


ترکيب صنايع استان عمدتآ صنايع کوچک و متوسط بوده که اين صنايع به ترتيب در مسير جاده های اراک 54 واحد، مسير جاده اصفهان 112 واحد، مسير جاده کاشان 207 واحد، مسير کوه سفيد 63 واحد، مسير جاده قديم تهران 205 واحد و در داخل محدوده شهر 259 واحد توليدی و صنعتی استقرار يافته اند .

بخش های فعال صنعتی استان قم عبارتند از : صنايع نساجی، شيميايی و پلاستيک، صنايع کانی و غيرفلزی، فلزی و الکترونيک، صنايع سنگين و صنايع دستی.

ادامه نوشته

کنکاشی در علت درگذشت ناگهانی حضرت معصومه

درگذشت ناگهانی حضرت معصومه

حضرت معصومه علیهاالسلام

چنانکه می‌دانید حضرت معصومه علیها‌السلام در پناه برادرش زندگی می‌کرد، زیرا پدرش در زندان بود. هنگامی که یگانه برادر و پناهگاهش از روی اکراه به خراسان رفت، یک سال در مدینه بدون برادر زندگی کرد، ولی کاسه صبرش لبریز شده و تصمیم گرفت به خاطر دیدار برادر، سفر دور و دراز بین مدینه و خراسان را بپیماید، سرانجام همراه کاروانی از بستگانش، مدینه را به قصد خراسان ترک کرد و با یک جهان اشتیاق و امید، بلکه پس از یک سال دوری برادر و سرپرستش، به فیض زیارت او نایل شود، ولی در ساوه بیمار شد....

 چه چیزی موجب بیماری آن حضرت شد؟

بعضی علت بیماری آن حضرت را چنین نوشته‌اند: مردم ساوه در آن عصر از دشمنان سرسخت خاندان نبوت بودند، از این رو وقتی که موکب حضرت معصومه علیهاالسلام و همراهانش به ساوه رسید، به آن حمله کردند و جنگ سختی درگرفت، برادران و برادرزادگان حضرت معصومه علیهاالسلام در این جنگ به شهادت رسیدند، حضرت معصومه همچون عمه‌اش زینب علیه‌السلام وقتی که بدن‌های پاره پاره آنها را که 23 تن بودند دید، به شدت غمگین گشته و بر اثر آن بیمار شد و سپس روانه قم شد و در قم بیماری او ادامه یافت و پس از 16 یا 17 روز رحلت کرد.

و در روایت دیگر آمده: هارون بن موسی بن جعفر علیه‌السلام همراه 23 نفر از بستگانش که یکی از آنها خواهرش حضرت معصومه علیه‌السلام بود، در یک کاروانی وارد ساوه شدند، دشمنان اهل بیت علیه‌السلام به هارون که در حال غذا خوردنه بود، حمله کردند و او را به شهادت رساندند و افراد دیگر کاروان را مجروح و پراکنده ساختند.

نقل شده: در غذای حضرت معصومه علیه‌السلام زهر ریختند و آن بانوی گرامی، مسموم گشته و بستری شد و طولی نکشید که در قم به شهادت رسید و این روایت یا زخمی شدن حضرت معصومه علیهاالسلام از نظر نویسنده صحیح‌تر است. مطابق نقل بعضی، مسموم کردن آن حضرت توسط زنی در ساوه انجام شد.

 زمین حرم مال چه کسی بوده و چه کسی ایشان را دفن کرد؟

زمینی که آستانه حضرت معصومه علیهاالسلام در آن واقع است، بابلان نام داشته و این زمین پیش از آنکه مرقد مطهر آن حضرت شود، بنایی نداشته است، فقط ملکی از ملک‌های موسی بن خزرج بوده است، این زمین را موسی بن خزرج که هم مهمان‌دار حضرت معصومه علیهاالسلام بود و هم در عصر خویش رئیس و محترم بود، برای دفن آن حضرت معین کرد.

مردم ساوه در آن عصر از دشمنان سرسخت خاندان نبوت بودند، از این رو وقتی که موکب حضرت معصومه علیهاالسلام و همراهانش به ساوه رسید، به آن حمله کردند و جنگ سختی درگرفت، برادران و برادرزادگان حضرت معصومه علیهاالسلام در این جنگ به شهادت رسیدند.

آل سعد در این سرزمین سردابی حفر کردند تا آن را مقبره حضرت معصومه علیه‌السلام قرار دهند، پس از آنکه جنازه مطهر آن بی بی بزرگوار را غسل داده و کفن کردند، ‌آن را به آن سرزمین آوردند، در این وقت میان آل سعد گفت‌وگو شد که چه کسی داخل قبر شده و جنازه را در سرداب به خاک بسپارد، سرانجام اتفاق کردند که شخصی به نام «قادر» که پیرمرد پرهیزکار و صالح و سید بود داخل قبر شود آن گوهر پاک را دفن کند.

چون به سراغ آن مرد رفتند، ناگاه از جانب صحرا دو سوار نقاب دار پیدا شدند، همین که به نزدیک رسیدند، از مرکب خود

حرم حضرت معصومه علیهاالسلام

پیاده شدند و بر جنازه حضرت معصومه علیه‌السلام نماز گزاردند، سپس داخل سرداب شده و جنازه را دفن کردند، آن گاه بیرون آمده و رفتند و کسی نفهمید که آنها چه کسی بودند.

 حرم را چه کسی ساخته است؟

آنگاه موسی بن خزرج سقف و سایبانی از بوریا بر سر قبر برافراخت تاهنگامی که حضرت زینب علیهاالسلام دختر امام نهم علیه‌السلام وارد قم شد و قبه‌ای بر آن مرقد مطهر بنا کرد.

بعد از مدتی ام محمد دختر موسی پسر امام جواد علیه‌السلام وفات کرد، جنازه او را در کنار مرقد حضرت معصومه علیهاالسلام به خاک سپردند.

مدتی بعد، میمونه خواهر ام محمد وفات کرد، او را نیز در کنار مرقد حضرت معصومه علیهاالسلام به خاک سپردند و قبه‌ای جداگانه بر روی قبر آن دو بانو، بنا کردند سپس بْریهیه دختر موسی بن امام جواد علیه‌السلام وفات کرد، او را نیز در آنجا به خاک سپردند.

 چه کسی از امام زادگان در حرم مدفونند؟

مرحوم محدث قمی، غیر از بانوان فوق، از بانوان دیگر نیز نام برده که در کنار مرقد مطهر حضرت معصومه علیه‌السلام مدفون هستند، مانند: زینب دختر امام جواد علیه‌السلام، ام اسحاق کنیز محمد بن موسی مبرقع علیه‌السلام و ام حبیب کنیز محمد بن احمد بن موسی مبرقع علیه‌السلام.

بنابراین در مجموع شش تن از امامزادگان و منسوبین به امامان علیه‌السلام در کنار مرقد مطهر حضرت معصومه دفن شده‌اند از این رو شایسته است آنان که مرقد شریف حضرت معصومه علیه‌السلام را زیارت می‌کنند، از آنها نیز یاد کنند، گرچه با این جمله کوتاه باشد:

«اَلسَلامُ عَلَیْکُنَ یا بَناتِ رَسُولِ اللهِ، اَلسَلامُ عَلَیْکُنَ وَ رَحْمَهُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ؛

سلام بر شما ای دختران رسول خدا، سلام و رحمت و برکات خدا به شما باد.»

 منابع و مآخذ

بحار الانوار ج6 و84و57  -  امالی شیخ مفید - امالی شیخ طوسی ج1  -  اصول کافی ج1  -  کریمه اهل بیت علیه‌السلام، علی اکبر مهدی‌پور  -  حیات سیاسی امام رضا علیه‌السلام، مرتضی جعفر عاملی  -  ریاحین الشریعه، شیخ ذبیح الله محلّاتی  -  تاریخ قم، ناصر الشریعه  -  مستدرک السفینه البحار، نمازی /ج8

تصاویر حرم حضرت معصومه(س)

جغرافیایی شهر قم

مساحت و حدود

براساس تقسيمات کشورى اواخر اسفندماه سال 1375، استان قم 11238 کيلومتر مربّع مساحت دارد و در حوزه آبخيز مرکزى قرار گرفته و بر پهنه دشت کم ارتفاع و در شمال غرب، از مرکز جغرافى کشور واقع گرديده و 68/0 در صد از مساحت کلّ کشور را دربر مى گيرد. در غرب آن کوه هاى خرقان و در جنوب آن کوه هاى الوند امتداد يافته است. قم در حاشيه کوير و بر سر شهرهاى جنوب و غرب کشور قرار دارد، از شمال به تهران و شهر رى، از شمال غرب به ساوه، از شمال شرق به ورامين، از مشرق به درياچه نمک و کوير نمک، از جنوب شرقى به کاشان، از جنوب به محلّات، دليجان و جادّه اصفهان و از مغرب به آشتيان و تفرش محدود مى شود .

موقعيت ارتباطى و فاصله با شهرهاى مجاور

استان قم محلّ تلاقى و عبور جادّه هاي سراسرى کشور بوده است و بر سر سه راهى مهم شهرهاى اراک، اصفهان و کاشان واقع شده است، راه آهن سراسرى ايران ـ خطّ جنوب ـ نيز با دو شاخه اراک ـ کاشان از آن مي گذرد. فاصله شهر قم تا تهران 140 کيلومتر، تا اراک 136 کيلومتر، تا اصفهان 263 کيلومتر، تا کاشان 104 کيلومتر، تا ساوه 87 کيلومتر تا دليجان 78 کيلومتر، تاکهک 36 کيلومتر و نزديک ترين شهر به قم، شهر قنوات با فاصله هشت کيلومتر است و همة جادّه هاى مجاور آسفالت است.

طول و عرض جغرافيايي

قم با مختصّات پنجاه درجه وسى دقيقه تا 51 درجه و سى دقيقه شرقى و عرض 34 درجه و پانزده دقيقه تا 35 درجه و چهارده دقيقه شمالى نسبت به نصف النهار گرينويچ واقع شده است

منبع: سایت حرم حضرت معصومه

قم در نگاه بزرگان

امام خمينى (ره)

«من هميشه در فکر ايران و در فکر وطن خودم، قم بوده ام  و هستم و دعاگويم. شما مى دانيد که قم مرکز تشيع از زمان حضرت صادق ـ سلام الله عليه ـ  بوده است و از قم تشيع به ساير جاها رفته است. علم هم از قم به جاهاى ديگر منتشر شده است. و بحمدالله شجاعت و زحمت در راه اسلام و فداکارى هم از قم منتشر شد. قم مرکز همه برکات است. خدا شما قمى ها را براى ما حفظ کند و همه ايران را براى همه».[1]

«من از شما قمى ها هميشه متشکر بوده ام و حالا هم متشکرم و براى شما و براى همه ملّت دعا مى کنم خداوند انشاءالله شما را حفظ کند».[2]

«قم حرم اهل بيت (ع) است. قم مرکز علم است، قم مرکز تقواست، قم مرکز شهادت و شهامت است. از قم علم به همه جهان صادر شده است و مى شود و از قم شهامت به همه جا صادر مى شود. قم شهرى است که در آن ايمان و علم و تقوا پرورش يافته از  آن وقتى که قم بوده است. قم از زمان ائمه اطهار(ع) مورد توجّه اسلام بوده است و از قم تقوا، شجاعت، شهامت و همه فضايل به همه جا صادر مى شود و صادر خواهد شد.

علمايى که در قم من درک کرده ام کسانى بودند که در دنيا نمونه بودند، در علم و در تقوا و من اميدوارم که ادامه پيدا کند اين علم و تقوا در شهر شما تا زمان ظهور امام زمان ـ سلام الله عليه ـ من هر جا باشم قمى هستم و به قم افتخار مى کنم. دل من پيش قم است و قمى و دل من پيش همه اهل تقواست و همه کسانى که به اسلام خدمت مى کنند. من گرچه از قم مع الاسف تا يک مقدارى دور هستم لکن به حسب قلب نزديکم... سلام من را به اهل قم برسانيد».[3]

 

ادامه نوشته

مسجد جمکران مسجد منحصر بفرد


مسجد جمكران: مسجدي منحصر به فرد

در سمت جنوب شرقي در شهر قم، در پنج شش كيلومتري ده بزرگي است به نام جمكران كه از قديمترين قراء قم مي باشد و در تاريخ قديم قم بارها از آن سخن رفته و در اين كتاب نيز مكرر ذكر آن شده است.

در بيرون قريه جمكران در فاصله اي در حدود پانصد متر، در طرف جنوب شرقي مسجدي است به نام مسجد جمكران يا مسجد صاحب الزمان(ع) كه از قرنها قبل وجود داشته و طبق شرحي كه در تابلو بزرگي نوشته شده و در ديوار مسجد نصب است و مرحوم محدث نوري نيز در آثار خود ذكر كرده، بناي مسجد مزبور به دستور حضرت ولي عصر(ع) انجام يافته است.

بنابر اين، مسلم است كه اين مسجد غير از مسجدي است كه در اواسط قرن اول يك نفر عرب در جمكران بنا كرد وسالها خود يك تنه در آن نماز مي گزارد و جلوتر راجع به آن سخن رفته است، به موجب شرح مزبور، تأسيس مسجد جمكران مربوط است به قرن چهارم هجري و در سال 1158 يك نفر جمكراني به نام علي اكبر، آن را تعمير كرده و در چند سال اخير نيز تعميرات فراواني از آن شده است.

در هر حال، مسجد جمكران در زمان حاضر، يكي از با رونق ترين مساجد ايران است و با اينكه در فاصله اي از شهر قرار گرفته، در هر شب چهارشنبه و جمعه، هزاران تن از قم و تهران و شهرهاي دور و نزديك و بنا به گفته آقاي تحويلدار،(از متصديان مسجد) حتي از كشورهاي خارج، به اين مسجد رو مي آوردند و نماز تحيت مسجد و نماز امام زمان(ع) را مطابق دستوري كه در كتابهاي دعا ذكر شده، با خلوص تمام اداء مي كنند، عده اي نذر مي كنند چهل شب جمعه در مسجد بيتوته كنند و در هيچ شرايطي، نذر خود را ترك نمي كنند.در دو شب مذكور، از تمام طبقات در مسجد گرد مي آيند و به دعا و توسل مي پردازند و عده اي تا طلوع فجر به عبادت و شب زنده داري مشغولند.(404)

ياد آور مي شود كه آبادي و رونق مسجد جمكران مرهون توجه مرحوم"آيه الله حاج شيخ محمد تقي يزدي بافقي است" و قبلا‌ بعضي از خواص براي تهجد و شب زنده داري به آنجا مي رفتند و مردم عادي كمتر به آن توجه داشتند، اما چون مرحوم بافقي هر شب چهارشنبه با گروهي از طلاب پياده و دسته و جمعي عصر سه شنبه به طرف مسجد حركت مي كردند و نزديك غروب به آنجا مي رسيدند و بعد از نماز مغرب و عشاء شروع به تهجد و عبادت مي كردند تا اذان صبح. مردم از آن وقت، يعني در حدود شصت سال قبل با ديدن حركت دسته جمعي طلاب به همراه مرحوم بافق، كم كم به اهميت و عظمت مسجد جمكران واقف شدند و چنان شد كه شبهاي چهارشنبه تمام مسجد و اطراف مستور از جمعيتي مي شد كه تا بامداد به شب زنده داري و دعا و نماز مشغول بودند.

مسير مرحوم بافقي و همراهان ايشان يعني مسير عادي مسجد جمكران در آن زمان از بازار و ميدان كهنه و كوچه چاله لؤلؤ و حسن عسكري و سنگ سياه و دروازه كاشان از كنار قبرستان"علي بن جعفر" و از جلو باغ كرباسي و سرانجام از داخل قريه جمكران و رسيدن به مسجد بود.

در آن زمان مسجد داراي ساختماني قديمي و نيمه خراب بود با پشه فراوان و عقرب و مار و ديگر حشرات، در آن وقت برق هم نبود و روشنايي آن از يكي دو چراغ نفتي كم نور تأمين مي شد.

و اما مرحوم بافقي كه منزل ايشان نزديك محله ما بود و با پدر من مأنوس بود، گذشته از تقوي و تدين كم نظيري كه داشت به هيچ وجه از اجناس خارجي استفاه نمي كرد؛ لباسش سر تا پا از كرباس بود، چاي داخلي با خرما يا توت خشك با سمار حلبي و قوري و استكان نعلبكي از گل پخته همه ساخت قم بود.

منبع: سایت تبیان

سابقه تاریخی قم2

شواهد و اسناد تاريخي مربوط به قدمت قم

اما شواهد و اسناد تاريخي مربوط به وجود شهر قم پيش از اسلام بلكه قرن ها پيش از اسلام؛ تا آنجا كه مناسب اين مختصر مي باشد عبارت است از:

1ـ به تصريح بلاذَري(81)و اَعثمِ كوفي(82)و نويسندة"تاريخ قم(83)"، شهر قم در سال 23 هجري به دست مسلمانان به سرداري ابوموسي اشعري فتح شد، پس مقارن ظهور اسلام و در دوره ساسانيان، شهر قمي وجود داشته كه مسلمانان آن را فتح كرده اند، عبارت بلاذري اين است:

وَاَصَح الاَخبارِ اَن اَبا موسي فَتَحَ قم و فاشانَ.

2ـ يعقوبي مورخ معروف قرن سوم هجري؛ قم را جزءِ شهرهاي عصر ساساني نام برده است.(84)

3ـ در داستان خسرو گواتان و ريدك از آثار دوره ساساني زعفران قم وصف شده است.(85)

4ـ حمزه اصفهاني در كتاب"سِني ملوكِ الارضِ و الأنبياءِ" درباره بناي قم قبل از اسلام، شرحي داده است.(86)

5ـ در شاهنامه فردوستي در اين دو بيت نام قم جزءِ شهرهاي عصر پيشداديان و كيانيان آمده است:(87)

بفرمود عهد قم و اصفهان نهاد بزرگان و جاي مهان

نوشتن زمشك و زعنبر دبير يكي نامه از پادشا بر حرير

6ـ وگِيوگودرز را(به موجب اين فرمان كه پادشاه به توصيه گودرز صادر كرده بود) مقام و موطن در قم بود.(88)

7ـ در زمان كيخسرو و سورِين قمي آتش آتشكده قم را به محلي كه به دستور پادشاه نزديك ساوه بنا شده بود منتقل كرد.(89)

8ـ در دهي از ده هاي قم به نام مزدگان(در تعريب مزدجان)‌آتش آتشكدةِ آذر گشَسب قرار داشته است.(90)

9ـ در جنگ قادسيه، سپاهي از شهرهاي قم و كاشان به سرداري شيرزاد والي اين دو شهر، به كمك سپاه ايران آمده بود. شماره اين سپاه بيست و پنج هزار سواره و پياده بود و نيز در جنگ نهاوند سپاهي به شماره بيست هزار سوار از قم و كاشان شركت داشت و پس از شكست سپاه ايران، امير قم در اصفهان نزد يزدگِرد رفت.(91)

10ـ روستاي شهر قم مشتمل بر سيصد وشصت و پنج ده بوده است.(92)

11ـ قم در زمان ساسانيان جزءِ بلاد پهلويان به حساب آمده است.(93)

12ـ در كتابي از قباد پسر فيروز كه در زمان وليد بن عبدالملك به دست آمد و زادان فَرخ آن را به عربي ترجمه كرد شهرهاي ايران دسته بندي شده و قم جزءِ كامل ترين و زيباترين شهرها محسوب شده است.(94)

شهرستان قم مقارن حمله ‌مسلمانان؛ به اندازه اي وسعت داشت و پر جمعيت بود كه تنها از يك قريه چهار هزار مرد بيرون آمدند كه هر يك خدمتكاري و مهتري و نان پز و آشپزي همراه داشت.(95)

14ـ دِينَوري گويد: انوشيروان كشور را به چهار قسمت كرد و در هر قسمت مردي مورد اعتماد از طرف خود قرار داد شهر قم جزءِ شهرهاي قسمت دوم بود. ثعالبي نيز همين مطلب را نوشته است.(96)

15ـ در"مجمل التواريخ و القِصَص" چنين آمده كه: كيقباد اندر ناحيت اصفهان بسيار آباداني كرد و ديهها ساخت و آن را اِستامبِر بونارت كواد؛ نام كرد؛ بر زبان فهلوي و به ديگر نام قمرود خوانند.(97)

مرحوم ملك الشعراي بهار(مصحح كتاب مزبور) در ذيل صفحه توضيح داده است كه ظاهرا ـ استان اَبرنوا ـ وِنارت ـ كواد ـ باشد و به پهلوي يعني ولايت تازه آباد كرد قباد.

با توجه به نوشته"تاريخ قم" كه اسكندر قم را خراب كرد و قباد پادشاه ساساني در آباداني مجدد آن همت گماشت و به اين مناسبت نام ويران آباد كرد كواد، را پيدا كرد؛(98)و با توجه به توجيهي كه مرحوم ملك نموده، تقريبا مسلم مي گردد كه مقصود شهر قم است.

16ـ دِينَوري مي گويد: يزدگرد پس از شكست در مقابل مسلمانان به قم و كاشان فرود آمد:(99)

فَخَرَجَ يَزدَ جِرد هارِبا حتي نَزَلَ قم وَ قاشان.

17ـ در"منظومه وِيس ورامين" كه اصل داستان آن مربوط به پيش از اسلام است. در چند مورد نام قم آمده است، از جمله:

زگرگان و روي و قم و صفاهان زخوزستان و كوهستان و اَران(100)

زگرگان و روي و قم و صفاهان كه رامين را بدندي، نيك، خواهان(101)

18ـ قلعه بسيار محكمي كه اردشير در راه ري به قم به نام ديركرد شِير بنا كرد(102)هنوز باقي و به نام دير معروف است و در نزديكي قريه اي به نام كاج واقع است. مردم قم، دير و كاج را با هم ذكر مي كنند اين دير همان است كه نويسندگان اسلامي آن را ديرالبحصَ يا دبر گِچين ناميده اند


هفت قلعه يا هفت محله:

در"تاريخ قم "و "معجم البدان " به هفت قلعه يا قريه اشاره شده كه مقارن آمدن اشعريها به قم؛ در آن سرزمين وجود داشته است .

در حالي كه طبق شواهدي كه ذكر شد، شكي باقي نمي ما ند در اينكه قم درآن وقت شهر معتبر و معروفي بوده است .

بايد توجه داشت كه شهرهاي قديم ايران هر يك از چند قسمت (103)تشكيل مي يافته است كه هر قسمت ؛ از قسمتهاي ديگر جدا بوده و برج و باروي مخصوص به خود داشته است ، مي توان احتمال داد كه مقصود از اين نوع شهر سازي اين بوده است كه بهتر بتوانند در مقابل هجوم هاي ناگهاني دشمن مقاومت كنند ، و اگر قسمتي از شهر به چنگ دشمن افتاد مردم قسمتهاي ديگر بتوانند به پايداري خود ادامه دهند.(104) و به احتمالي ميان قسمتها يا محله هاي مختلف از راههاي زيرزميني ارتباط برقرار بوده است.

در عصر اسلام، اختلافات مذهبي كه در پاره اي از موارد به زد و خوردهاي خونين منتهي مي شدو نزاعها و تعصبات شهري و رقابتهاي محلي و از دوره مغول به بعد جنگ حيدري و نعمتي، عامل ديگري بود كه جدا بودن محله ها را از يكديگر ايجاب مي كرد، هر محله اي دروازه جداگانه داشت و شب هنگم اهل هر محلي دروازه خود را به روي محلات ديگر مي بستند.

موقعي كه مسلمانان به ايران حمله كردند، شهر تيسفون از هفت قسمت تشكيل مي شد كه هر قسمت به منزله شهري بود و از اين جهت نام تيسفون را به مداتن تبديل كردند، يعني كه اينجا يك شهر نيست بلكه چند شهر است. نيشابور و ري و اصفهان و شايد بسياري از شهرهاي ديگر ايران همين حال را داشته است.

بنابراين مطلب مذكور بايد گفته شود كه اين امر درباره قم هم صدق مي كند كه شهري قديمي و بزرگ بوده و از محله هاي گوناگون تشكيل مي يافته است.

اما نويسندگان اسلامي اين طور وانمود كرده اند كه شهرِ قمي وجود نداشته، تنها هفت قلعه با قريه نزديك به هم در اين مكان بوده كه با همت چند تن از بني الاشعر؛ به صورت شهري بزرگ درآمده است.(105)

در زمان يعقوبي(قرن سوم) ظاهرا قم از صورت هفت قلعه يا هفت محله خارج شده بوده و از دو قمست تشكيل مي يافته كه رودخانه، اين دو قسمت را از يكديگر جدا مي ساخته است، قسمت بزرگتر به نام منيجان(در تاريخ قم مجان) داراي يكهزار خانه بوده و قلعه اي از آنِ ايرانيانِ قديم در داخل آن قرار داشته است.

قسمت ديگر كميدان نام داشته و ميان دو شهر منيجان و كمندان رودخانه بوده كه پل هاي سنگي بر روي آن بسته بودند و به وسيله اين پل ها از قسمتي به قسمت ديگر مي رفته اند عبارت يعقوبي در اين باره چنين است:

"وَمَدينة قمَ الكبري يقال لَها مَنيجانَ وَ هِيَ جَليلَة القَدرِ يقال اَنَ فِيها اَلفَ دَربٍ وَداخِل المَدينَةِ حِصنٌ قَديمٌ لِلعَجَمِ وَ‌اِلي جانِبِها مَدِينَةٌ يقال لَها كمَندان وَ لَها وادٍ يَجري فيهِ الماء بَينَ المَدِينَتَينِ عَلَيهِ قَناطِر مَعقودَةٌ بِحِجارَةٍ يعبَر عَلَيها مِن مَدينَةِ مَنيجان اِلي مَدينَةِ كمَندانِ"(106).

اگر امروز بخواهيم، محل دو قسمت منيجان و كمندان را معين بكنيم با توجه به اينكه محل كميدان كه تبديل به زمين مزروعي شده كاملا معين و در شمال غربي خاكفرج و در حدود چهار امامزاده و اطراف شاهزاده سيد علي و نزديكي هاي راه سراجه و قنوات و در كنار راه قمرود بوده است و كميدان در سمت چپ رودخانه و در همين جا بوده كه اكنون به همين نام است و نهري مخصوص كه از رودخانه جدا مي شود و به نام نهركميدان است آن را مشروب مي سازد و محل پل ها از محاذي قبرستان وادي السلام فعلي، به طرف شمال در امتداد البرز قرار داشته است. بعدا نيز در اين باره سخن خواهد رفت.

قبل از اين تاريخ و در دوره هاي قبل از اسلام، محل شهر قم در مشرق با شمال شرقي قسمت منيجان بوده كه آثار و اطلال آن هنوز باقي است و شرح آن از بحث ما خارج مي باشد.

 

سابقه تاریخی قم4

در همني محل مدرسه اي است به نام مدرسه رضويه كه مردم قم از قديم معتقد بوده اند به اينكه علي بن موسي الرضا(ع) زماني كه به قم آمد، در همين محل نزول اجلال فرمود و از چاهي كه هم اكنون در آن مدرسه موجود است، آب نوشيد و غسل كرد و وضو ساخت و اين امر سينه به سينه تا به امروز رسيده است.

ديگر روايتي است كه ابن الفقيه از اميرالمؤمنين(ع) ذكر كرده و در ضمن آن آبي در قم وصف شده كه حضرت رضا(ع) در آن غسل خواهد كرد.(126)

سوم: نوشته تاريخ قم است كه امام علي بن موسي الرضا(ع) از آب مزبور نوشيد و در آن غسل كرد(127).

در تاريخ قم همچنين نوشته شده است كه حضرت رضا(ع) در صحبت رجاء بن الضَحاك، به راه بصره و فارس و اهواز(ظاهرا صحيح، اهواز و فارس باشد) به طوس آمد(128)اما از چه راهي به قم آمد و آمدن او به چه نحي بود؟ متعرض نشده است.

دليل چهارم: ابن طاوس از علماي معروف شيعه در قرن هفتم، كيفيت ورود علي بن موسي الرضا(ع) را به قم دركتاب"فَرحَة الغَرِي"شرح داده و چنين گفته است:

لَما طَلَبَه المأمون مِن خراسانَ تَوَجَهَ مِنَ المَديِنَهِ اِلَي البَصرَةِ ولَم يَصِلِ الكوفَةَ وَ‌مِنها تَوَجَهَ عَلي طَريقِ الكوفَةِ اِلي بَغدادَ ثمَ الي قمٍ وَ‌ دَخَلَها وَتَلقاه اَهلها وَ تَخاصَموا فِيمَن يَكون ضَيفه مِنهم فَذَكَرَ اِنَ الناقَةَ مَأمورةٌ فَما زالَت حَتَي بَرَكَت عَلي بابٍ وَصاحِب ذلِكَ الباب رَأي في مَنامِهِ اَنَ الرِضا يَكون ضَيفه فِي غَدٍ فَمامَضي اِلاَ يَسيرٌ حَتي صارَ ذلِكَ المَوضِع مَقاما شامِخا وَ هوَ اليوم مَدرَسةٌ مَطروقَةٌ.(129)

چون مأمون از خراسان،‌حضرت رضا(ع) را طلب كرد، آن حضرت از مدينه به بصره آمد و در راه خود به كوفه نرسيد و از بصره از راه كوفه به بغداد رفت و از آنجا روانه قم شد و به اين شهر ورود فرمود، اهل قم به ديدن وي آمدند و در اينكه كداميك افتخار مهمانداري آن حضرت را پيدا كند، با يكديگر به بحث و نزاع برخاستند؛ امام فرمود كه شتر من خود مأمور است كه در كجا فرود آيد، شتر در مقابل خانه اي زانو زد، صاحب آن خانه در خواب ديده بود كه فردا رضا(ع) مهمان او خواهد بود، ديري نپاييد كه خانه مزبور مقام شامخي پيدا كرد و امروز(قرن هفتم) مدرسه اي است كه رهگذر است.

به احتمال قوي مدرسه مزبور همين مدرسه رضويه فعلي است كه در اثر مرور زماني بناي اصلي به كلي از ميان رفته و تجديد بنا شده و قمستي از آن جزء خيابان گرديده است.

قراثني كه ذكر شد، همه دلالت دارد بر اينكه علي بن موسي الرضا(ع) به قم آمده و شايد چند روزي در اين شهر اقامت فرموده ولي شيخ صدوق، تصريح كرده است به اينكه مأمون دستور داده بود كه حضرت رضا(ع) در راه خود به خراسان، از كوفه و قم عبور نكند عبارت صدوق در اين باره چنين است.

فَكَتَبَ اِلَيهِ المَأمون لا تأخذ عَلي طَريقِ الكوفَةِ وَ قمٍ فَحمِلَ عَلي طَريقِ البَصرَةِ والاهوازِ و فارسَ حتي وافي مَروَ(130).

مأمونبه رضا(ع) نوشت كه از راه كوفه و قم نيايد، بنابر اين از راه بصره و اهواز(131)و فارس به مرو رسيد.

ظاهرا مقصود مأمون اين بوده كه علي بن موسي الرضا(ع) از كوفه و قم يعني دو مركز عمده شيعه و دوستداران اهل بيت، عبور نكند.

حضرت از كوفه عبور نكرد و از همين جهت، بنابر نوشته ابن طاووس به زيارت اميرالمؤمنين(ع) نائل نشد(132). ولي آيا طبق دستور مأمون به قم هم نيامد يا رجاء بن الضحاك كه مأمور بردن آن حضرت از مدينه به مرو بود، نگذاشت كه از قم عبور فرمايد؟ گويا دراين باره سندي در دست نباشد.

بنابراين و با توجه به دلائلي كه قبلا ذكر شد، تشريف فرمايي علي بن موسي الرضا(ع) به قم تقريبا مسلم مي شود.


قم در آن وقت سرراه نبوده است:

راههايي كه در آن روزگار از اطراف به قم منتهي مي شد؛ همچنين راههايي كه از قم به شهرهاي مجاور قم مي رسيد، در كتب مسالك و ممالك ذكر شده، اما آن طور كه معلوم مي شود، قم مانند امروز سرراه نبوده است كه مثلا هر كس از خراسان يا از ري مي خواست به فارس و خوزستان و كرمان و عراق، برود ناگزير باشد از قم عبور كند. كسي به قم مي آمد كه يا مقصدش قم بود يا به مناسبت وعلتي ترجيح مي داد از اين شهر عبور نمايد.

از ري به اصفهان راهي بود كه گويا از حاشيه كوير مي گذشت و كاشان و قم در كنار اين راه قرار نداشت.

از جمله قرائن اين امر داستان خروج مطَرف بن مغَيره بن شعبه است بر حجاج بن يوسف در سال 77 هجري كه قبلا گفته شد مطَرف، قم را پايگاه خود قرار داد، حجاج به عدي بن وِتاد فرمانرواي ري نوشت كه با سه چهارم از سپاهي كه در اخيتار دارد به جي(اصفهان) برود و از آنجا با سپاه براء بن قبيصه، رهسپار جنگ يا مطَرف(در قم) بشود(133).

مسلم است كه عدي هنگام رفتن از ري به اصفهان از قم عبور نكرد و نمي توانست عبور كند، زيرا قم و كاشان و اين حدود در اختيار مطَرف قرار داشت.

راهي كه عدي از آن عبور كرد به احتمالي تا زمان صفويه هم باقي بوده است و باز بنابر احتمالي، شاه عباس اول در سفر پياده خود به مشهد از همين راه رفته و از كاشان و قم نگذشته است و مورخان دوره صفويه، از جمله اسكندربيك منشي در عالم آراي عباسي، عبور وي را از قم، متعرض نشده اند.

عبور شاه عباس از طبس و ترشيز(كاشمر فعلي) تقريبا مسلم است، اما آيا از راه يزد بوده كه با خرابي و دشواري آن راه بعيد به نظر مي رسد، يا از راه معمولي كه از سمنان و دامغان مي گذشته، بوده است؟(به تازگي سندي جغرافيايي به دست آمده كه شهرها و نواحي مسير شاه عباس را در سفر مشهد(ظاهرا همين سفر پياده) معين كرده است؛ به موجب اين سند، وي از قم نيز گذشته است).

سند مزبور، نقاط بين راه شاه عباس را در سفرمشهد چنين نوشته است:

كاشان ـ قم ـ ساوه ـ‌ قزوين ـ خار(خوار از توابع ري) سمنان ـ ييلاق ـ دامغان ـ سبزوار ـ مزينان ملك جام كَريلو ـ طبس ـ خراسان(مشهد).(134)

از اين گذشته در نقشه و صورتي كه ابن حوقل از ناحيه جبال رسم كرده، كاملا مشخص است كه قم و كاشان در سر راه معمولي ري به اصفهان نبوده است(135)اين رسته وابن خردادبه نيز در شرح منازل ميان راه بغداد به ري، نامي از قم نبرده اند(136).


باز هم در مورد علاقه شديد به مردم قم به خاندان پيغمبر(ص):

مردم قم از آغاز فتح آن شهر به دست مسلمانان و پذيرفتن دين مبين اسلام، به دوستداري اهل بيت پيغمبر(ص) شهره بوده اند و قمي همواره مثال كامل بوده است براي يك شيعه متَعصب و علاقمند به مذهب خود و اين علاقه و محبت در طول تاريخ يكهزار و سيصد ساله قم در عصر اسلام، پيوسته در آنان وجود داشته و با وسائل و كيفيات گوناگون آن را به ثبوت رسانيده اند.

 

ادامه نوشته

بناهاي ماندگار استان قم  

پامنار: (12 / 7 / 1377 - ش ثبت: 2129)

در مركز بافت تاريخي اغلب شهرهاي ايران، محله هايي وجود دارد كه به «پامنار» معروف است. در شهر قم نيز در محدوده ميدان كهنه دو منار از يك مجموعه قرن هشتم باقي مانده است كه به پامنار شهرت دارد.

قديمي ترين تصوير موجود از منارهاي فوق، طرحي است كه «مادام ديولافوا» در 1881 م از جبهه شمالي بنا ارائه كرده است. وي از بنا با عبارت مناره هاي مسجد ويرانه اي در قم ياد مي كند.(1)

«عبدالجليل رازي قزويني» در كتاب «النقص» به خدمات «ميرابوالفضل عراقي» در عهد سلطان طغرل سلجوقي اشاره مي كند و معتقد است كه او با روي شهر قم را بنا نهاد و مسجد عتيق قم و مناره هاي آن را در عصر سلجوقي بنا نمود.

تنها تحقيق جامع و عالمانه و با دقت بر متون تاريخي به تزيينات وابسته به معمار و كتيبه ها به دست «مدرسي طباطبايي» به عمل آمده كه بر اساس آن نام مدرسه همان «مدرسه غياثيه» است. وي به موجب كتيبه مناره جنوبي بنا را متعلق به قرن نهم (830 ق) مي داند.(2)

از مجموع مدرسه غياثيه، تنها سر در ورودي و دو مناره باقي مانده است. سر در مدرسه با ارتفاع 12 متر و به دهانه و عمق 7 و 4 متر به سمت شرق بنا شده كه در دو سوي آن ميان جرزهاي جانبي دو طاق نماي كم عمق و كم عرض يكي پايين و ديگري بالا تعبيه شده است.

پوشش سقف ايوان نيز ظاهراً مقرنس بوده كه فرو ريخته است. از مجموع كتيبه هاي گچي داخل ايوان تنها، بخش هاي بسيار اندكي از كتيبه ها و گچ بري هاي پوشش قوسي ايوان با نقش نام هاي مقدس «محمد» «علي» با خط «بنايي» هنوز قابل مشاهده است.

دو مناره بالاي ايوان با قطر 5/2 متر و ارتفاع 13 متر از بالاي بام و 25 متر از سطح زمين با ملاط آجر و گچ و با طرح مربع اريب يا لوزي و تزيين كاشي فيروزه اي چليپا شكل در كمرگاه احداث گرديده است كه از طريق 62 پله پيچ 24 سانتي متري از بام به مأذنه مناره راه دارد.

بر بالاي مناره ها و قبل از آغاز گلدسته ها يا تاج منار، كتيبه اي از كاشي خشتي به ارتفاع 50 سانتي متر به خط ثلث سفيد در زمينه اي لاجوردي گرداگرد منار را در بر مي گيرد كه در شرايط كنوني به جهت تخريب بستر فوقاني منار جبهه شمالي در طي زلزله هاي دهه 50 كتيبه مناره عملاً تخريب شده است.

 

ادامه نوشته

احادیث در وصف شهر قم 1

قم، حرم اهل بيت
قال الامام الصادق (عليه‏السلام):
ان لله حرما و هو و للرسول حرما و هو المدينة و ان لاميرالمؤمنين حرما و هو الکوفة و ان لنا حرما و هو قم و ستدفن فيها امراةء من اولادي تسمي فاطمة فمن زارها، وجبت له الجنة (قال عليه‏السلام ذلک و کم تحمل موسي عليه‏السلام امه) [2] .
امام صادق عليه‏السلام سال‏ها قبل از ولادت فرزندش، امام موسي بن جعفر عليه‏السلام، در سخني روحبخش چنين پيشگويي نمودند: «همانا براي خدا حرميست؛ و آن، مکه مي‏باشد. رسول خدا را حرميست؛ و آن، مدينه است. براي اميرالمؤمنين عليه‏السلام حرميست؛ و آن، کوفه - نجف اشرف - است. ما هم داراي حرمي هستيم؛ و آن، قم مي‏باشد. به زودي بانويي از فرزند من، که نامش فاطمه عليه‏السلام است، آنجا مدفون خواهد شد. هر کس او را زيارت کند، بهشت بر وي واجب مي‏شود.»
قم سرزمين مقدس
قال الامام الصادق عليه‏السلام:
تربة قم مقدسة، و اهلها منا و نحن منهم لا يريدهم جبار بسوء الا عجلت عقوبته مالم يخونوا اخوانهم فاذا فعلوا ذلک سلط لله عليهم جبابرة سوء! اما انهم انصار قائمنا و دعاة حقنا، ثم رفع راسه الي السماء و قال: اللهم اعصمهم من کل فتنة و نجهم من کل هلکة.
حضرت امام صادق عليه‏السلام فرمودند: تربت قم مقدس است، و مردم قم از مايند و ما هم از آنانيم هيچ ستمگري قصد بد به اهل قم نمي‏کند مگر اينکه عذاب او جلو مي‏افتد تا وقتي که مردم به برادران خود خيانت نکنند. اما هنگامي که (به برادران خود) خيانت کنند، خداوند ستمگران را بر آنان مسلط مي‏کند.
آنان (اهل قم) ياران قائم ما و دعوتگران حق هستند، آن گاه امام (صادق عليه‏السلام) سر (مبارکشان) را به سوي آسمان بلند کردند و فرمودند: خدايا آنها (مردم قم) را از هر فتنه‏يي مصون بدار و از نابودي نجات بخش [3] .
دعاي حضرت علي براي مردم قم
عن اميرالمؤمنين عليه‏السلام انه قال:
صلوات الله علي اهل قم، و رحمه لله علي اهل قم سقي لله بلادهم الغيث.
حضرت علي عليه‏السلام فرمودند: درود خدا بر مردم قم، رحمت و لطف خداوند بر آنان باد، خداوند شهرهاي آنان را از باران سيراب نمايد [4] .
قم، آشيانه‏ي آل محمد
ادامه نوشته

جمکران

قم در نگاه روایات 2


ـ سرزمین مقدس
7ـ عن ابی مسلـم العبدی عن ابـی عبدالله الصادق (ع) قال: ((قـم مقـدسه و اهلها منا و نحـن منهم لایـریـدهـم جبـاربسـوء الا عجلت عقـوبته, ما لـم بجـو لـوا احـوالهم فاذا فعلـوا ذلك, سلط الله علیهم جبابره سوء. اما انهم انصار قائمنا و دعاه حقنا)) ثـم رفع راءسه الی السماء و قـال: ((الهم اعصمهم مـن كل فتنه و نجهم مــن كل هلكه)).(16) ابو مسلـم عبدی گوید: امام صادق (ع) فرمود: خاك قـم مقدس است و ساكنانـش از ما هستنـد و ما از آنان. هیچگاه گـردنكشـی نسبت به آنان سـوء قصد نمی كند مگر اینكه به كیفر خـود شتاب ورزد, البته تا زمانی كه احـوال خـویـش را تغییر ندهند. در آن صـورت خداوند سركشان را بر آنان مسلط می كند. هان! اهل قـم یاری دهندگان قائم ما هستند و به حق ما دعوت مـی كنند. راوی گـوید: آنگاه امام سرش را به سـوی آسمـان بلنـدكـرد و گفت: بـار الها, آنان را از هـر فتنه ای حفظ كـن و از هـر هلاكتـی نجـات ده. از ایـن روایت شرافت و قداست ذاتی شهر قـم استفاده می شـود.(17)
یعنـی از سخـن امام به طـور واضح مـی تـوان فهمید كه خاك قـم از ویژگی خاصـی برخـور دار است و ایـن ویژگـی بـدون در نظر گرفتـن افـراد و شخصیتهای بارزی است كه در آنجا سكنا گزیـده انـد. نكته بسیار جالبـی كه در این روایت بدان تصریح شده, ایـن است كه اهل قـم تا زمانـی كه كردار شایسته و اعمال پسنـدیـده خـود را تـرك نكننـد, مشمـول رحمت الهی هستنـد و گـردنكشـان بـر آنــان سلطه پیدانخواهند كرد. اما پـس از ترك دستـورهای الهی و غوطه ور شدن در گناهـان به خشـم الهی دچـار و حكـام ستمگـر بـر آنـان چیـره می شوند.(18.
ـ مجمع انصار قائم آل محمد(ص)
8ـ عن عفان البصری عن ابـی عبدالله (ع)قال: قال لی: (اتدری لمی سمـی قـم؟)) قلت: الله و روسله و انت اعلم. قال: ((انمـا سمـی قـم لان اهله یجتمعون مع قـائم آل محمـد(ع) و یقـومون معه و یستقیمـون علیه و ینصرونه.))(19) عفان مـی گـوید: امام صادق (ع) به مـن فرمـود: آیا مـی دانی علت نامیده شدن ایـن شهر به قم چیست؟ عفان عرض كرد: خدا و رسـولـش و شما داناترید.امام فرمـود: ایـن شهر قـم نامگذاری شد چون مردمش با قائم آل محمد(ص) اجتماع و با او قیام, و برای او استقامت می كنند و یاریـش مـی نماینـد. برخـی درشرح این حدیث گفته اند:
از این حدیث و امثال آن, نقـش اصلی مردم این سرزمیـن در حكـومت جهانی حضرت مهدی (ع) روشـن مـی گردد. هسته های اصلـی انقلاب جهانی اسلام در دوران ظهور, از مـردم ایـران به ویژه مـردم قــم تشكیل مـی شـود. ازایـن رو, زمینه سـازی فـرهنگـی و تـربیتـی و گستـرش معیارهای راستیـن اسلامی میان تـوده ها, ضرورتی حیاتـی مـی یابـد. تنها نمی توان به این خرسند بود كه اینجا شهر افتخار آفریـن قـم و قیام است و فروغ عالـم گستر حضرت معصـومه (س) را بر سر دارد, و دیگـر راحت زیست و تعهد و مسـولیتـی احسـاس نكرد. ایـن نـوعی ساده انـدیشـی است; زیرا با تـوجه به گذشته و حال و رسالتی كه قـم در آینده بر دوش دارد, مسوولیتی بزرگ متوجه مردم ایـن سامان است و باید شایستگی و تقـوای بیشتری داشته باشند كه در خور این سرزمین و ایـن بارگاه ملكوتی باشد و زمینه های آینده فراهم گردد و نعمت قرب و زیستـن در چنیـن مركزی ارج نهاده شود. و گرنه مسوولیت و كیفر افزونتری در كار خـواهد بـود; كه مقربان مسئولیتی عظیمتر دارند.(20)
ـ
ادامه نوشته

قم در نگاه روایات 1

  

در فضلیت شهر قـم و اهل آن, روایات بـی شماری وجـود دارد. علامه بزرگوار شهید قاضـی نـورالله شـوشتـری در ایـن زمینه مـی گـویـد:
«اخباری كه درفضلیت قم و اهل قـم از رسول خدا(ص) و ائمه اطهار (علیهم السلام) روایت شـده, فراوان است.»(1) از ایـن رو به ذكر گزیده ای از آنها می پردازیم:
1ـ روی علی بـن محمد العسكری عن ابیه عن جده عن امیرالمـومنیـن (ع) قـال: قـال رسـول الله (ص): ((لمـا اسـری بـی الـی السمـاء الرابعه, نظرت الی قبه مـن لولولها اربعه اركان و اربعه ابـواب كاءنها مـن استبرق اءخضر. قلت: یا جبـرئیل, ما هذه القبه التـی لـم ارفی السماء الرابعه احسـن منها؟ فقال: یا حبیبی محمد, هذه صـوره مـدینه یقـال لها قـم, یجتمع فیها عبـادالله المـومنـون.
ینتظرون محمـدا و شفاعته للقیامه و الحساب. یجـری علیهم الغم و الهم و الاحزان و المكاره...))(2) پیامبر(ص) فرمـود: هنگامـی كه به آسمان چهارم(3) برده شدم, به گنبدی از لولـو كه چهار ركـن و چهار در داشت و گویا از حریر سبز بود, نگریستم. گفتـم: جبرئیل, ایـن گنبـدی كه بهتر از آن را در آسمان چهارم نـدیـده ام, چیست؟ جبرئیل گفت: محبـوبـم محمـد, ایـن صـورت شهری است كه بـدان قـم گـویند.در آن بندگان مـومـن خـدا جمع مـی شـوند و منتظر محمـد و شفاعتـش در روز قیامت و حسابرسـی هستند. بر آنان غم و انـدوه و نـاراحتیها و نـاخشنـودیها وارد نمـی شـود...
سرزمین نجیبان
2ـ عن حماد الناب قال: كنا عند ابـی عبـدالله (ع) و نحـن جماعه اذ دخل علیه عمران بـن عبدالله القمـی فساءله و بره و بشه فلما اءن قام, قلت لابـی عبـدالله (ع) مـن هذاالذی بررت به هذا البر؟ فقال: ((مـن اهل البیت النجباء ـ یعنی اهل قم ـ ما ارادهم جبار مـن الجبابره الا قصمه الله)) (6).
شخصی به نام حماد ناب گفت: به همـراه جماعتـی در حضـور امام صـادق (ع) بـودیـم كه عمـران بـن عبدالله قمـی وارد شد. امام از او احـوالپرسـی كرد و خـوشحالـش نمـود. وقتی او برخاست و رفت به ابی عبدالله (ع) (7) عرض كردم:این چه كسـی بـود كه با او ایـن گـونه خـوشرفتاری كردیـد؟ امام فرمود: او از جمله خاندان نجیبان ـ یعنی اهل قـم ـ است. هیچگاه هیچ گردنكشی از طاغیان نسبت به آنان سـوء قصد نمی كند مگر اینكه خداوند او را در هم می شكند.
به فرض آنكه روایت فـوق از امام صادق(ع) صادر شده باشـد, مسلما منظور ایشان ایـن نبـوده كه هیچ حاكـم و ظالـم و گردنكشـی گرچه برای مدتـی كـوتاه بر قـم مسلط نشـده و حكمرانـی نكرده است.(8)
شایـد مقصـود امام ایـن بوده كه به اصطلاح مقتضـی بـرای نابـودی جبارانی كه نسبت به قـم سوء قصد داشته ولی موانعی چـون گناه كه از سوی عده ای از اهالی قـم صادر شده, باعث گردیده كه حكام ظالم بـر آنجا تسلط پیـدا كننـد. و اصـولا با تـوجه به آنكه خـداونـد سـرنـوشت هیچ ملتـی را تغییـر نمـی دهـد مگـر اینكه خـود آنــان بخـواهند.(9) می تـوان استنباط كرد كه علت اصلی سلطه بیگانگان و ستمگران بر مردم قـم و نیز بـر ایران و دیگـر كشـورهای اسلامـی, چیزی جز كردار ناشایست آن یاجمعی از آنان و به فرامـوشـی سپردن دستـورات الهی نبـوده است. خـداونـد در ایـن باره فرمـوده است:
«... ان الله لا یغیر ما بقـوم حتی یغیروا ما بانفسهم...))(10) یعنی خداوند سرنوشت هیچ ملتی را دگرگـون نمی كند مگر اینكه آنان آنچه را كه در خـودشـان هست, تغییـر دهنـد.
ـ حجت بلاد
3ـ عن ابـی عبدالله (ع) قال: ((ان الله احتج بالكـوفه علی سائر البلاد و بالمـومنیـن من اهلها علی غیرهـم مـن اهل البلاد و احتج ببلـده قـم علـی سائر البلاد و باءهلها علـی جمیع اهل المشـرق و المغرب مـن الجـن و الانس و لـم یدع الله قـم و اهله مستضعفا بل وفقهم و ایدهـم... و سیاءتـی زمان تكـون بلده قـم واهلها و حجه علی الخلائق و ذلك فی زمان غیبه قائمنا(ع) الی ظهوره و لـولا ذلك لساخت الارض باهلها. و ان الملائكه لتـدفع البلایا عن قـم و اهله, و ما قصده جبار بسـوء الا قصمه قاصـم الجباریـن عنهم بـداهیه او مصیبه او عدو. و ینسی الله الجباریـن فی دولتهم ذكر قـم و اهله كما نسـوا ذكرالله.))(11)
امام صادق (ع) فرمـود: خداوند به شهر كـوفه بر دیگر شهرها احتجاج كرده و به مـومنان آن منطقه بـرغیر آنان از ساكنان شهرها.
و خداوند به شهر قـم بر سایر شهرها به واسطه اهالی آن بر تمامی سـاكنـان مشـرق و مغرب از جـن و انـس احتجـاج كرده است.
خـداونـد اهل آن را مستضعف (در دیـن) نمـی گذارد بلكه تـوفیقشان می دهد و تاءییدشان می كند... زمانـی مـیآید كه شهر و اهل قـم بر دیگـر مـردم حجت انـد و آن در زمان غیبت قائم ماست تـا ظهور او. اگر چنین نباشد, زمیـن ساكنان خـود را فرو مـی برد. مسلما ملائكه دشواریها را از قـم و ساكنانش دفع می كنند. هیچگاه گردنكشی نسبت به قمیان سـوء قصد نمـی كند مگر آنكه درهـم شكننده جباران او را نابـود و به مصیبت یا درد سر یا دشمنی مشغولـش می نماید. خداوند قـم را از یاد سركشان در زمان حكومتشان می برد همانگونه كه آنان یاد خدا را به فراموشی سپردند.
ـ معدن علم و فضل, قائم مقام حجت
4ـ عن الصـادق (ع) انه ذكـركـوفه و قـال:
«ستخلو كوفه مـن المومنین و یاءزر عنها العلم كما تاءزر الحیه فـی حجـرها, ثـم یظهر العلـم ببلـده یقال لها قـم و یصیر معدنا للعلـم و الفضل حتـی لا یبقـی فـی الارض مستضعف فـی الـدیـن حتـی المخـدرات فـی الحجال, و ذلك عنـد قرب ظهور قائمنا, فیجعل الله قـم و اهله قائمیـن مقام الحجه و لولا ذلك لساخت الارض باءهلها و لم یبق فی الارض حجه فیقیض العلـم منه الی سائر البلاد فی المشرق و المغرب, فیتـم حجه الله علی الخلق حتـی لا یبقـی احد علی الارض لم یبلغ الیه الدیـن و العلم, ثـم یظهر القائم (ع) و یسیر سببا لنقمه الله و سخطه علی العباد; لان الله لا ینتقـم مـن العباد الا بعد انكار هـم حجه.» (12)
زمانی امام صادق(ع) شهر كـوفه را یاد كرد و فرمود: در آینده كـوفه از مـومنان خالـی می شـود و علـم و دانـش بـدان پشت می كند همچنانكه مار در لانه خـویـش پشت مـی كند.
آنگاه علـم در شهری به نام قـم ظاهـر وآنجـا معدن علـم و فضلیت می شـود به طوری كه دیگر به روی زمیـن كسی كه به امور دینی آگاه نباشد, پیدا نمـی شـود. در آن زمان حتـی زنان پرده نشیـن هـم از مسایل دینـی آگاهـی دارنـد. و ایـن هنگام نزدیك شـدن ظهور قائم ماست. در آن هنگام خداوند قـم و ساكنانش را قائم مقام حجت قرار می دهد. واگر چنین نباشد, زمیـن ساكنان خود را فرو می برد و دیگر بر روی آن حجتـی باقـی نخـواهد ماند. در آن عصر علـم از قـم به دیگر نقاط جهان در شرق و غرب جاری مـی شـود.(13) لذا حجت خدا بر مـردم تمام مـی گردد به گـونه ای كه دیگـر كسـی یافت نمـی شـود كه دستـورهای دینـی و علـم الهی بـدو نرسیده باشد. آنگاه قائم (ع) ظهور می كند و وسیله انتقام و خشـم خـداوند بر بنـدگان مـی گردد; چـون خـداونـد از مردم انتقام نمـی گیرد مگر بعد از آنكه حجت را انكـار كننـد.
ـ استـراحتگـاه مـومنـان, مـاوای فـاطمیـان
5ـ عن محمـد بـن جعفـر عن ابیه الصـادق(ع) قـال:
«اذا اصابتكم بلیه و عناء فعلیكم بقم, فانه ماءوای الفاطمییـن و مستراح المومنیـن. و سیاءتی زمان ینفر اولیاءنا و محبونا عنا و یبعدون عنا و ذلك مصلحه و لهم لیكلا یعرفوا بـولایتنا و یحقنوا بذلك دماوهم و اموالهم و ما اراد احد بقـم و اهله سوءا الا اذله الله و ابعده مـن رحمته.»(14)
امام صادق(ع) فرمود: هرگاه بلا و ذلتـی به شما رسید, به قـم برویـد. چـون آنجا پناهگاه فرزنـدان فاطمه و استراحتگاه مـومنان است. زمانـی فرا مـی رسد كه اولیا و دوستدارانمان ازما می گریزند و دور مـی شـوند تا به دوستـی با ما شناخته نشـوند و خـون و داراییشان محفوظ بماند. ایـن به نفعشان است. كسـی نسبت به قـم و ساكنانـش سـوء قصد نمـی كند, مگر اینكه خـداونـد او را خـوار و از رحمت خـویـش دور مـی نمـاید. بخـش عمـده ایـن روایت مربـوط به دوران خفقان آلـودی است كه بر فـرزنـدان فاطمه(ع) وشیعیان علـی (ع) در زمان خلفا و پـادشاهان ستمگر غیر شیعی خصوصا سفاكان اموی و عباسی پیـش از انقلاب اسلامی گذشت.
ـ محل باز شدن در بهشت
6ـ عن صفـوان بـن یحیـی بیاع السابری قال: كنت یـوما عنـد ابـی الحسـن(ع) فجری ذكر قـم و اهله و میلهم الـی المهدی(ع) فتـرحـم علیهم و قال ((رضی الله عنهم)).
ثـم قال: ((ان للجنه ثمانیه ابواب و واحد منها لاهل قم وهم خیار شیعتنـا مـن بیـن سـائر البلاد. خمـرالله تعالـی و لایتنـا فـــی طینتهم.))(15)
صفـوان یحیی ـ فروشنده پارچه های شاپـوری ـ گوید: روزی نزد امام كـاظم (ع) (یا امام رضـا(ع)) بـودم كه نام قـم و ساكنانـش و تمایل آنان به حضرت مهدی (ع) به میان آمد. در پی آن امام رحمتشان فرستاد و فرمود: خداوند از آنان خشنود باشد. سپـس افزود: بهشت دارای هشت در است و یكـی از آنها از آن قمیان است. اهل قـم بهتریـن شیعیان ما از میان دیگر شهرها هستند. خـداونـد دوستـی ما را در سـرنـوشتشان آمیخته است. آنچه در تـوضیح روایت بالا باید گفت, ایـن است كه شیعیان قـم در مجموع نسبت به شیعیان سایر نقاط بهتراند.

منبع: اندیشه قم

قبرستان شیخیان قم

 در این قبرستان كه قدمت هزار و چند صد ساله دارد، چهار تن از اصحاب بزرگ معصومین علیهم السلام زکریا بن ادریس، زکریا بن آدم، آدم بن اسحاق و بسیاری از بزرگان دینی از جمله ملا محمد طاهر قمی و میرزای قمی در کنار آنها در این مزار آرمیده‌اند.



در این قبرستان بسیاری از بزرگان علوم دینی دفن شده‌اند و در قسمتی آن دو تن از محدثان بزرگ به نام‌های زکریا بن ادریس، ابوجریر قمی و زکریا بن آدم از اصحاب، شاگردان و راویان امام صادق تا امام جواد علیهم السلام دفن شده‌اند.

در شیخان کبیر یا گلزار شیخان چهار محدث بزرگ شیعی (زکریا بن آدم، زکریا بن ادریس، اسحاق بن آدم وآدم بن اسحاق) از اصحاب ائمه علیهم السلام مدفون هستند، اما این مکان به نام دو تن از این بزرگان (زکریا بن ادریس و زکریا بن آدم) به شیخان معروف شده است.این دو تن از وجاهت خاصی در نزد ائمه علیهم السلام برخوردار بودند.


 


در این قبرستان در حال حاضر شش مقبره وجود دارد که ظاهرا قدیمی ترین مقبره ها از آن زکریا بن آدم اشعری و میرزای قمی است، اما در اینکه کدامیک از این دو مقبره قدمت بیشتری دارد، اطلاعی به دست نیامده. بر اساس گزارش میرزا عباس فیض، نخستین بار فتحعلی شاه قاجار بر مزار میرزای قمی بقعه و گنبدی با کاشیکاری بنا نمود که بعدها مرمت گردید.

 در مقبره زکریا بن آدم، علمایی چون: ملا محمد طاهر قمی، از علما و متکلمین بزرگ در عصر شاه سلیمان صفوی و آیت الله میرزا ابوطالب حسینی قمی، داماد میرزای قمی، آیت الله سید محمد تقی جواد قمی، قاضی القضات میر سید محمد فاطمی قمی و آیت الله حاج سید مرتضی علوی فریدونی، مدرس حوزه علمیه و داماد آیت الله گلپایگانی، حاج سید جواد حسینی طاهری و آیت الله حاج سید حسن سیدی مدفون می‌باشند.

مقبره آیت الله کبیر در کنار مقبره زکریا بن آدم قرار دارد. در این مقبره آیت الله العظمی میرزا محمد کبیر و دو فرزندش به نامهای: حاج حسین کبیر و حاج شیخ احمد کبیر مدفون هستند.

مقبره میرزای قمی تقریبا در وسط قبرستان قرار گرفته و دارای گنبد است و بسیار مورد احترام می باشد و مردم به آن اعتقاد فراوان دارند و به زیارتش می‌روند. در این مقبره علاوه بر میرزای قمی، نواده اش آیت الله نجم الدین شیخ میرزا ابوالقاسم نراقی فرزند ملا محمد نراقی نیز مدفون است.

در سمت شمال شرق دو مقبره به صورت دو اتاق در کنار هم قرار دارند که اولی مقبره فاضل تونی است و دومی مقبره حاج شیخ عباسعلی شاهرودی است.

در مقبره فاضل تونی سه تن از علما مدفون هستند: آیت الله حاج محمد حسین فاضل تونی و حجت الاسلام شیخ قاسم اسلامی و آیت الله حاج سید محمد کاظم موسوی گلپایگانی.

در مقبره حاج شیخ عباسعلی شاهرودی، خود آیت الله حاج شیخ و فرزندش حجت الاسلام حسینعلی مظفری شاهرودی و آیت الله میرزا محمد مجاهدی تبریزی مدفون هستند.

مقبره سید علی فرش فروش حسینی اردهالی و خاندان که در مقابل مقابر فاضل تونی و حاج شیخ عباسعلی شاهرودی و در نزدیکی مقبره زکریا بن آدم واقع است. در این مقبره علاوه بر حاج سید علی حسینی اردهالی، آیت الله حاج سید محمد علی حایری طبسی نیز سید یحیی برقعی از شعرای عارف مسلک مدفون است.

بر اساس اعلام روابط عمومی اوقاف قم، قبرستان شیخان در حال حاضر در نزدیكی حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها قرار دارد و مأمن و جایگاه عارفان و دوستداران اهل بیت علیهم السلام است.

منبع: شیعه نیوز

مدرسه فیضیه

اين مدرسه يكي از مشهورترين حوزه هاي علوم ديني جهان است . مدرسه فيضيه از نيمه ي نخست سده سيزدهم هـ . ق جايگزين " مدرسه آستانه " شد وبه اعتبار متون معتبر تاريخي ، از ميانه ي سده ششم هـ. ق وجود داشت ود رعصر صفوي تجديد بنا شد . در اين مدرسه در طول تاريخ طلاب زيادي ساكن بوده اند. مي گويند حكيم وعارف مشهور" ملاحسن فيض كاشاني " نيزدر اين مدرسه ساكن بوده و بعيد نيست كه نام مدرسه مأخوذ از نام او باشد.

 

 

بنای این مدرسه چهار ایوانی است و در دو طبقه با 40 حجره تحتانی متعلق به عصر قاجار و 40 حجره فوقانی متعلق به قرن چهاردهم ه.ق که به اهتمام آیت الله حائری یزدی بر فراز حجره های پیشین در گرداگرد میانسرا ( حیاط مرکزی ) بنا شد . قدیمی ترین بخش مدرسه , ایوان جنوبی آن است با تاریخ 929 ه.ق که مزین به کاشی کاری های زیبای معرق متعلق به عصر صفوی است . سردر صحن عتیق آستانه مقدسه حضرت فاطمه معصومه (س) محسوب می شود

خانه حکیم ملاصدرا

 

زندگی نامه حکیم ملاصدرا :

تولد : پدر ملاصدرا (خواجه ابراهیم قوامی) سیاستمداری دانشمند و بسیار مومن و دارای عزت و مقام والایی بود. او فرزندی نداشت ولی سرانجام بر اثر دعا و تضرع بسیار بدرگاه الهی خداوند ÷سری به او داد که نام او را محمد (صدرالدین) گذاشتند (979 ه.ق / 949 ه.ش) و در عمل او را «صدرا» می خواندند. و همین سبب شد که بعد ها نیز ملقب به ملا یعنی دانشمند بزرگ شود و نام «ملاصدرا» معروف تر گردید تا جائیکه همه او را ملاصدرا می شناختند.

 رشد : ملاصدرا در سن 26 تا 27 سالگی از تحصیل بی نیاز شده بود و خود در فکر یافتن مبانی جدید در فلسفه بود و مکتب معروف خود را پایه گذاری می کرد. در شیراز بساط تدریس را گسترانده  و اطراف او شاگردانی بسیاری گرد آمده بودند اما رقبای او که مانند  بسیاری از فیلسوفان و متکلمان، از فلسفه پیش از خود تقلید می نمودند، و از طرفی موقعیت اجتماعی خود را نرد دیگران در خطر می دیدند با انگیزه دفاع از عقاید خود و شاید از روی حسادت، بنای بد رفتاری را با وی گذاشتند و آراء نو او را بمسخره گرفتند و به او توهین روا داشتند. این رفتارها و فشارها با روح لطیف ملاصدرا سازگار نبود و از طرفی ایمان و دین و تقوای او به ایشان اجاره مقابله به مثل را نمی داد، از این رو از شیراز بصثورت قهر بیرون آمد و به شهر قم رفت که در آن هنگام هنوز مرکز مهم علمی و فلسفی نشده بود. این شهر مذهبی مدفن قدیسه معصومه دختر امام موسی کاظم (علیه السلام) و علما و مردان بزرگی نیز در آن مدفونند و سابقه تارخی طولانی بدنبال دارد. ملاصدرا در خود شهر قم هم نماند و بسبب گرما و بدی آب و هوا و شاید دلایل اجتماعی مشابه شیراز در روستایی به نام کهک در نزدیک شهر قم منزل گزید. اقامت ملاصدرا در کهک بین سال های 1025 تا 1039 هجری قمری بوده است.

 ازدواج : تاریخ ازدواج ملاصدرا روشن نیست و به احتمال قوی در حدود نزدیک به چهل سالگی وی اتفاق افتاده و نخستین فرزند او متولد سال (1019 ه.ق / 987 ه.ش) است. وی پنج فرزند داشته، سه دختر و دو پسر.

 وفات : مشهور است سال درگذشت ملاصدرا سال (1050 ه.ق / 1018 ه.ش ) است ولی سال صحیح درگذشت وی (1045 ه.ق / 1013 ه.ش) بوده که نوه او به نام محمد علم الهدی _ یکی از ستارگان دانش در زمان خود و فرزند علامه فیض کاشانی است _ آن را در یادداشتا های خود ضبط کرده است، و قطع ناگهانی و ناقص ماندن برخی تآلیفات وی مانند تفسیر قرآن و شرح اصول کافی از (محدث کلینی) در حدود سال (1044 ه.ق / 1013 ه.ش) موید این ادعاست. فوت ملاصدرا در بصره واقع شد ولی بنابر سنت شیعیان او را به شهر نجف (در عراق) بردند و بنابر گفته نوه او علامه علم الهدی او را در طرف چپ صحن حرم امام علی (علیه السلام) دفن کردند.

 خانه ملاصدرا در کهک :

خانه ملاصدرا در کهک یادرگاری از دو.ران سکونت این فیلسوف الهی در استان قم است. این اثر تاریخی در منتهی الیه غرب شهر کهک ، در محله چال حمام واقع است. پلان اصلی بنا شبستانی است چلیپایی (چهار صفه) که گرداگرد آن را در چهار گوشه (در طبقات همکف و اول ) حجره ها و اتاق ها در بر گرفته اند. این بنای با صفویه می باشد با شماره 1821 در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده است. در مجاورت این بنا آثار ارزشمند دیگری همچون مسجد جامع کهک و آب انبار صفوی و عصاری نیز خود نمایی می کنند.





http://www.parsmiras.ir/